ولایتی که زنان در آن بردهاند
در ولایت دور افتاده نورستان، زنان مجبوراند بر اساس سنت باستانی کارهای سنگین خانواده را انجام دهند.
ولایتی که زنان در آن بردهاند
در ولایت دور افتاده نورستان، زنان مجبوراند بر اساس سنت باستانی کارهای سنگین خانواده را انجام دهند.
روشانه، دختر 23 ساله با لباس کهنه و چرکین روی زمین سبزی خمیده است تا علفهای هرزه را دروکند.
او که مادر چهار فرزند است، میگوید ،زندگیاش در قریه "ژونیهی "ولسوالی دوآب ولایت نورستان بازحمت و رنج مداوم همراه است.
پدرش او را در 15 سالگی به مردی بنام میر زمان، خلاف اراده خودش، به شوهر داد. از آن زمان تاکنون او مثل برده روی قطعه زمین کوچک اجارهای مصروف کشت و برداشت محصولات است.
هر سال او گندم، جواری، لوبیا و سبزیجات میکارد و به گفته خودش سالانه به ارزش حدود 1000 دالر امریکایی حاصل میگیرد. اما نصف آن را صاحب زمین برمیدارد.
روشانه به تنهایی مسئولیت همه کارهای زراعتی و خانهداری را به عهده دارد، زمین را قلبه میکند، در سرمای شبانه بیرون میرود تا زمین را آبیاری کند، مواشی را نگهداری میکند، چوب سوخت از کوه میآورد و به امور خانه نیز رسیدگی میکند.
عواقب این سختیها برای صحت اوصدمه رسانیده است. در اوایل عروسی کودکی را در نتیجه کار در مزرعه در یک شب سرد زمستانی از دست داد.
روشانه گفت: "در جوی افتاده تر شدم. ناگهان، درد زایمان به جانم افتاد. به سمت خانه رفتم. شب تاریک بود و قبل از رسیدن به خانه چندین بار به زمین خوردم. کودکم در خانه بدنیا آمد اما زنده نماند. این یکی از بدترین خاطراتم است."
شوهر 35 سالهاش، میرزمان، گفت که عنعنات محل حکم میکند که زنان همه آن کارها را به عهده گیرند.
"در نورستان رسم است که زنان کار دهقانی را انجام دهند، مواشی را نگهداری کنند، از کوه هیزم بیاورند، و حتی وقتی کسی خانه میسازد آنان سنگ، خشت و خاک میآورند." او افزود که به دلیل دشمنیهای محلی مردان میترسند که اگر از قریه خود دور شوند، ممکن مورد حمله قرار گیرند.
اودر ادامه گفت: "من خودم دشمنانی دارم. فقط به مناطقی در اطراف قریه ام میتوانم سربزنم اما دورتر از آن نمیتوانم بروم، چون مردم تعقیبم میکنند و احتمال دارد مرا بکشند."
ولایت شرقی نورستان بخاطر طبعیت زیبایش شهرت دارد، و درعین حال یکی از مناطق بسیار دورافتاده میباشد. زندگی روزمره بر محور مالداری، زراعت و هیزم شکنی از کوهستانهای پوشیده از درخت ناجو، بلوط و کاج ،میچرخد.
ساکنان این ولایت در اواخر قرن نوزدهم میلادی مجبور به پذیرش اسلام شدند و نام ولایتشان که کافرستان بود، به نورستان تبدیل گردید.
باشندگان نورستان سنتهای زیادی را از دوره قبل از اسلام حفظ کرده اند، از جمله تقسیم کار میان زنان و مردان میراث یی است که بطور سنتی برای زنان باقیمانده است وبه همین لحاظ آنان کارهای سخت خانواده را به به دوش میکشند.
قدرت الله، رئیس شفاخانه دوآب نورستان گفت که انجام کارهای ثقیل باعث شده تا زنان از مشکلات صحی عدیده رنج ببرند.
مشکلات درد استخوان در میان این زنان شایع است، و اکثریت زنان تداوی شده در این شفاخانه از دردهای شدید عضلانی و استخوانی شکایت دارند.
او توضیح داد: "اینجا سنتهای بسیار زشت از گذشته باقی مانده است. اگر مردی از کوه هیزم بیاورد، مواشی را نگهداری کند یا علف بدهد، مردان دیگر او را طعنه میدهند و نوکر زنش میخوانند. از همینرو برای مردان انجام چنان کارها ننگ است."
زنان معمولاً تمام روز مصروف چوب شکنی و انتقال آنها در سبدهای بسیار کلان میباشند. هر زن مقدار 40 تا 60 کیلوگرام چوب را بالای دوش خود به خانه میبرند که بعضی وقتها نتایج فاجعه بار رابه همراه دارد.
گلجانه، خانم 54 ساله 16 سال قبل در اثر حادثهی در وقت جمع آوری هیزم، کور شد.
این خانم که باشنده نورگرام است ،گفت: "ما این رسم کار شاقه را از زمانهای قدیم به ارث گرفتهایم، اما چیزی که خیلی سخت تمام میشود این است که باوجود کارهایی که انجام میدهیم، مردان از زنان خود راضی نیستند و بیشتر اوقات آنان را لت و کوب میکنند."
آموزش ضعیف و خدمات صحی محدود
زنان در ولایت نورستان، یکی از عقب نگهداشته شدهترین ولایت افغانستان، از نبود خدمات صحی آسیب جدی دیدهاند.
اسماعیل استانکزی، رئیس صحت عامه نورستان گفت که مشکل عمده نبود داکتران زن است. باوجود تلاشهای زیاد، مسئولان صحت عامه محلی در شانزده سال گذشته نتوانستهاند داکتر خانمی را متقاعد سازند که در آن ولایت دور افتاده کار نماید.
به گفته او ولایت نورستان 35 قابله دارد که همه آنان بعد از صنف دوازدهم برای آموزش قابلگی به ننگرهار فرستاده شده بودندبا آنهم خدمات صحی بینظم و پراگنده است. بطور مثال هشت کلینیک پارون مرکز ولایت، هرکدام تنها ده نفر کارمند دارد، درحالیکه 20 کلینیک دیگر در سایر مناطق ولایت هرکدام فقط 4 تن کارمند دارد.
زنان و دختران از خدمات آموزشی ضعیف نیز رنج میبرند.
غلام حسین، رئیس معارف ولایت گفت که از 223 مکتب در سراسر نورستان، تنها 100 مکتب مخصوص دختران است که بیش از 22،350 شاگرد دختر در آن شاملاند.
اما او تصدیق کرد که این ارقام تصویر کامل وضعیت را نشان نمیدهد، چون بیش از نصف دختران ثبت نام شده هرگز به مکتب نرفتهاند و نصف دیگر آنان نیز در بهترین حالت گاه گاهی به مکتب حاضر میشوند.
از میان 395 شاگردی که از صنف دوازدهم فارغ شدهاند، تنها 53 تنشان دختر بودهاندواز میان200 تنی که به امتحان کانکور شرکت کردهاند نیز 15 تنشان دختر بودهاند.
در نورستان هیچ نهاد تحصیلات عالی خصوصی یا دولتی وجود ندارد.
خانوادهها بطور دوامدار دخترانشان را از مکتب گرفته به کار وا میدارند یا در بدل چند هزار دالر به شوهر میدهند.
در ولسوالیهای دوآب، وایگل و کامدیش تویانه عروس حدود 4000 دالر است و در مرکز ولایت تا 7000 دالر میرسد. در ولسوالی مندول، دختری را میتوان در بدل 200 راس بز، 3 قبضه کلاشینکوف، 35 کیلوگرام چربوی حیوانی و 35 کیلوگرام قروت خرید.
زنان در نورستان معمولاً به مواد مخدر روی میآورند تا سختیهایشان را تحمل کنند.
شاکره 18 ساله از قریه خاص ولسوالی برگ متال و یکی از زنان بسیار محدودیست که درسش را ادامه داده است. او اکنون در دارالمعلمین مصروف آموزش است، اما گفت که زندگی رقتبار زنان باعث شده است تا حداقل یک سوم آنان مواد مخدر مصرف کنند.
او گفت: "زنان بعد از انجام کارهای شاقه چرس و تریاک مصرف میکنند تا خستگی از تن بدر کرده و دردهایشان آرام گردد." چرس و تریاک در نورستان به آسانی قابل دسترسی است، چون چرس در خود ولایت کشت میشود و تریاک از ولایت مجاورش(بدخشان)سرازیر میشود.
او افزود: "بیشتر زنان برگمتال معتادند."
ساحره 40 ساله، سه دختر و دو پسر دارد. میرگل شوهرش چوپان است، اما ساحره زمینشان را کشت میکند و هرشب ناوقت به خانه برمیگردد.
او خسته و مانده از کار روزانه در مزرعه، هر شب به ارزش یک دالر تریاک میکشد تا عضلات خسته و دردآلودش را آرام کند.
میرگل شوهرش گفت که او خودش هرگز تریاک نکشیده، اما روشن است که اکثر زنان محل معتادند.
میراث گذشته
ساکنان محل وضعیت فعلی را ناشی از میراثهای بجا مانده از قرنهای گذشته میدانند. مولوی محمد شریف ملای محلی گفت که اسلام به تقسیم کار معمول در نورستان حکم نمیکند.
او گفت: "اسلام به زنان جایگاه خاصی قایل است. اسلام مرد را موظف به حمایت از زن و فرزندانش ساخته است. زنان تنها مسئولیت مراقبت از خانه و کودکان را دارند، نه کار در مزرعه، کشت و آبیاری، چراندن مواشی، آوردن هیزم از کوه و فعالیتهایی از این قبیل."
محمد شاه رحیمی بزرگ قبیله و سرمعلم لیسه عالی دخترانه ننگراج در ولسوالی نورگرام گفت: "در قدیم وقتی نورستان، کافرستان خوانده میشد، مردان به جنگ میرفتند و در وقت ضرورت مالداری هم میکردند، اما جمع آوری چوب و کار در زمین زراعتی مسئولیت زنان بود. بیشتر چوپانهای نورستان مرداند و زنان مثل سابق به کار در مزرعه و جمع آوری هیزم مصروف اند."
رحیمی گفت بعد از سقوط حکومت طالبان در 16 سال قبل، هیچ کار واقعی برای تامین حقوق زنان در این ولایت نشده است.
او ادامه داد که تنها راه حل فراهم کردن زمینه آموزش بهتر برای دختران است. اما مسئولان محلی و ملی باوجود وعده های لفظی درمورد حقوق زنان ،کاری در این زمینه انجام نداده اند.
محمد هاشم فیضی معاون والی نورستان گفت که برای حکومت تغییر سنت ها ریشه دارو سخت است، اما آنان تلاش میکنند توجه نهادهای داخلی و بین المللی را به وضعیت نورستان جلب کنند.
به گفته او یکی از دلایلی که مردم محل دربرابر تغییر مثبت مقاومت میکنند، پایین بودن سطح سواد است.
این نظر را نهادهای مدافع حقوق بشر محلی نیز تایید کرده اند.
زاهده فیضان، رئیس امور زنان نورستان گفت که مشکلات چنان عمیق و ریشه دار است که او گاهی از هرگونه پیشرفت ناامید میشود.
او توضیح داد: "ما جلسات زیادی با بزرگان قومی، علمای دین و جوانان نورستان داشتیم. ما به آنان درمورد حقوق و مشکلات زنان اطلاعات دادیم، اما نتیجه نداد. زیرا اینجا همه، از مدیران تا علمای دین عین مشکل را دارند: آنان از کار زنان خانواده شان راضی اند."
"بزرگان قومی و علمای دینی به این برنامهها، طوری که انتظار میرود اشتراک نمیکنند.
عبدالغفور احمدی، رئیس شورای هماهنگی جامعه مدنی نورستان نیز گفت که مسئولان محلی در اثرگذاری بر زندگی زنان آن ولایت ناکام ماندهاند.
در دو سال اخیر، نهاد او توانسته است یک کمیته ده نفری زنان را برای آگاهیدهی درمورد حقوق زنان استخدام کند، اما کارشان بسیار محدود بوده است.
او در ادامه گفت: "وضعیت امنیتی و سنتهای سختگیرانه نورستان ،فعالیتهای ما را به پارون، مرکز ولایت محدود کرده است."
صبرینا حمیدی، رئیس دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در شرق کشور گفت که مشکلات امنیتی آنان را نیز با محدودیتهای مشابه مواجه ساخته است.
تا ده سال قبل، نمایندگان این کمیسیون می توانستند به مناطق مرکزی و غربی نورستان آزادانه سفر کرده با زنان محل دیدار نمایند و آنان را از حقوقشان آگاه سازند. اما از سال 2007 به اینسو، وضعیت امنیتی چنان بد شده که حتی به مرکز آن ولایت نیز سفر نمیتوانند.
کمیسون مستقل حقوق بشر معلومات خود را اکنون فقط از داوطلبان محلی نورستان به دست میآورد.
اما باوجود مشکلات، فعالان و مسئولان محلی گفتند که آنان شواهدی برای امید و خوشبینی دارند.
فیضان گفت که دفتر او تعدادی از نشست های عمومی را با زنان محل برگزار نموده است تا درمورد حقوقشان معلومات بهتر داده شود.
او در ادامه گفت: "این فعالین زمانی میتوانند موثر باشند که زنان کمی دانش و تعلیم داشته باشند." او افزود که پلان فعلیشان درخواست کمک از حکومت مرکزی در کابل و نهادهای بین المللی برای پروژههای کوچکی چون مرغداری و قالینبافی برای زنان است. او گفت که این یک راه برای کمک به استقلال نسبی زنان است.
آقای فیضی، معاون والی گفت: "پلان داریم که کورسهای حرفوی برای زنان در همکاری با ریاست امور زنان برگزار کنیم، که شامل آموزش حرفه های دستی نیز می باشد." او افزود که اقلیت کوچک زنان از خانوادههای خود اجازه گرفتهاند تا درس بخوانند. او وجود 90 معلم زن در آن ولایت را یک پیشرفت و موفقیت خواند.
مریم، یکی از افراد محدود وخوشبختی است که توانستهاست لیسه را تکمیل کند و اکنون به پوهنتون تربیه معلم درس میخواند و در عین حال در کمیته ولایتی حلال احمر نیز کار میکند.
او گفت: "از کودکی آرزو داشتم معلم شوم. در مرکز تربیه معلم درس میخوانم و درعین حال با کمیته حلال احمر کار میکنم. آرزویم برآورده شده است."
او این واقعیت دردناک را نیز میداند که قضیه او یک مورد استثنایی بوده است.
او با چشمان اشک آلود گفت: "همه زنان بعد از سقوط طالبان چشم به راه تغییر مثبت بودند تا مشکلاتشان پایان یابد، اما فکر میکنم این آرزو در نورستان هرگز برآورده نخواهد شد."