مکانهای باستانی افغانستان به تهدید مواجهاند
معابد و باغهای باستانی در ولایت شرقی- کوهستانی افغانستان به خطر نابودی مواجه اند.
مکانهای باستانی افغانستان به تهدید مواجهاند
معابد و باغهای باستانی در ولایت شرقی- کوهستانی افغانستان به خطر نابودی مواجه اند.
بزرگان ولایت نورستان از حکومت میخواهند که آنان را در حفاظت از ساحات باستانیای که به خطر کاهش تلافیناپذیری مواجه اند، همکاری کند.
مقامها هشدار میدهند که بناهای تاریخی از جمله یک معبد و باغی که زمانی تفرجگاه سلطنتی بود، به خطر نابودی مواجه است.
نورستان که معنای آن «سرزمین نور» است، در نشیبهای جنوبی هندوکش و بالای مرز پاکستان واقع شده است. این ولایت به هفت ولسوالی تقسیم شده و مرکز آن شهر پارون است.
نورستان که در گذشته- پیش از گرویدنِ باشندگاناش به دین اسلام در اواخر قرن 19 به نام کافرستان یاد میشد- بسیاری از ساحات مهم تاریخی را در خود جا داده است.
نورستانیها پیش از مشرفشدن به اسلام از یک آیین کهن هندویزم پیروی میکردند و برای خدایان شان معابد میساختند. با گذشت زمان و با روی کار آمدن اسلام، بسیاری از این بناها از بین رفتند و غیراسلامی تعبیر شدند. امروزه تعداد کمی از این آثار باقی مانده که آن هم رو به ویرانی است. در پارون هنوزهم بخشهایی از یک معبد به چشم میخورد، و قسمتهایی از باغهایی متصل به آن که محل استراحت و معاشرت مقامها بود، نیز قابل دید است.
مردم محل می گویند که دوری این ولایت کوهستانی و شورش مداوم طالبان سبب شده که بسیاری از میراثهای فرهنگی این ولایت فرو گذاشته شوند.
سخی، نمایندهی پیشین نورستان در پارلمان میگوید که در چند دههی متوالی شاهد فروپاشی تدریجی مکانهای تاریخی بوده است. او می گوید که واقعات دوران روسها بین سالهای 1979 و 1989 و جنگهای پس از آن، خسارات زیادی بر جای گذاشت. شورشهای جاری که فقط انهدام این اماکن را شدت بخشیده است. وی هشدار می دهد که تمام این اماکن باستانی در وضعیت بدی قرار دارند و خطر نابودی آنها تا پنج یا ده سال دیگر محسوس است.
خلیل الله غیور، عضو شورای ولایتی نورستان بر مقامها تاکید می ورزد که پیش از آنکه دیر شود، در این مورد اقدام کنند. وی به آی دبلیو پی آر گفت: «حکومت باید برای حفاظت و نگهداری این اماکن اقدامات عملی را روی دست گیرد. آنها را که نمی توان با فعالیت های مدنی حفاظت کرد. این عمارتها ارزش خاص تاریخی دارند، که در حال حاضر فقط مخروبههای آنها باقی مانده است.»
مقام های حکومتی می گویند که آنان برای حفاظت از این ساحات اقداماتی را روی دست گرفته اند. آنان ادعا می کنند که مردم را از اعمار مسکن در اطراف ساحات باستانی در ولسوالی وامه منع کرده اند، و مرکز پارون نیز تحت حفاظت قرار دارد.
عبدالحفیظ قیوم، فرماندار نورستان نیز می گوید که با وجود تهدیدات امنیتی در این ولایت، تلاشها برای آوردن سیاحان بینالمللی به پارون و ساحات دیگر جریان دارد. او میگوید که روند محافظت همچنان جریان دارد تا اطمینان حاصل شود که سیاحان می توانند تا نسلها از این مکانها لذت ببرند.
محمد سعید مهمند، سخنگوی والی نورستان می گوید: «بهتر است که ساحات باستانی نورستان ثبت یونسکو شوند تا به شکل درست آن ترمیم و حفاظت شوند.»
در همینحال، نورگل زمان نورستانی، رییس اطلاعات و فرهنگ نورستان نیز می گوید که مکانهای باستانی نیاز به نقشهکشی دارند. او میگوید: «نخستین کاری که باید انجام شود، ثبت اماکن تاریخی نورستان است. اما این یک سرزمین بسیار کوهستانی و دورافتاده است، و کار کردن در آن به دلیل امنیت ضعیف بسیار دشوار خواهد بود. مشکل عمدهی دیگر، نبود کارکنان مسلکی است.»
نورستانی می گوید که آنان در کنار معضل کمبود منابع، مجبور اند با تبعیض اجتماعیای که اغلب این گونه مجسمهها و معبدها را غیراسلامی میپندارند، نیز مبارزه کنند. وی در ادامه گفت که ویرانی بتهای بامیان از سوی طالبان در مارچ 2011 که محکومیت جهانی را در پی داشت، یک نمونهی برجستهی آن است.
این در حالی است که بسیاری از باشندهگان محل به آی دبلیو پی آر گفتهاند که از مفکورهی جذب سیاحان بیشتر به این ولایت استقبال می کنند.
غلام سخی 85 ساله، یک تن از متنفذین قومی، قصههایی که در ایام کودکی در این ولایت شنیده بود را بازگو کرد. او گفت که عبدالرحمان خان امیر افغانستان در سالهای 1880 تا 1901 از بازدیدکنندهگان دایمی نورستان بوده و برای شکار به این ولایت میآمده است. همچنین گفت که سایر بازدیدکنندهگان به شمول حبیبالله خان پسر عبدالرحمان خان و بعدها محمد ظاهرشاه آخرین شاه افغانستان نیز گامهای وی را تعقیب کردهاند.
سخی به آی دبلیو پی آر گفت: «در کودکی از بزرگان شنیده بودم که وقتی امیر به این ولایت میآمد در یک مکان مخصوص میایستاد و منتظر میماند تا مردم روستا دورش جمع شوند. و هنگامی که انبوهی از مردم تجمع می کردند، دستش را به جیباش می برد و به هرکدام دو افغانی هدیه میداد. و مردم نیز شعار میدادند که «بخت شاه و سلطنتاش بلندباد؛ زنده باد افغانستان؛ زنده باد شاه!» روزهایی خوبی بود. در آن زمان صلح و امنیت داشتیم و مردم خوشحال میبودند که پادشاه یا پسرش به دیدن شان میآید. افغانها شجاعتر بوند. فرقی نمیکرد که پشتون، تاجیک، هزاره، نورستانی یا پشهای استی؛ همهی ما یک حس قوی وحدت ملی داشتیم.»