ملیشه­های غزنی ، مردم محل را به گروگان می­گیرند

.والی غزنی می¬گوید که از پایان دادن به سوءاستفاده و اخاذی افراد مسلح عاجز است

ملیشه­های غزنی ، مردم محل را به گروگان می­گیرند

.والی غزنی می¬گوید که از پایان دادن به سوءاستفاده و اخاذی افراد مسلح عاجز است

عبدالحمیدعزت

تحقیق انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح افغانستان نشان داد که سردسته­داران ملیشه­های مسلحی که برای مقابله با نیروهای طالبان به میان آمده بودند، زندان­های شخصی ایجاد کرده­اند. آنها دراین زندان­ها مردم را شکنجه داده و از مردم محل اخاذی می کنند.

بیشتر از 50 تن ازاهالی قریه­های این ولایت به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفته­اند که آنها ازطرف گروه­های شبه­نظامی درسه توقیف­گاه این گروه­ها در ولسوالی مقر شکنجه شده اند.

مقام­ها،‌ ازجمله والی غزنی،‌ گفته­اند که آنها از بستن این زندان­ها و یا نقطه­ی پایان­گذاری به سوءاستفاده ازقدرت این گروه­ها عاجزاستند؛ زیرا آنها می فهمند که این گروه­ها از طرف بخش خدمات اطلاعاتی افغانستان (ریاست امنیت ملی)حمایت می شوند.

سه تن از رهبران ملیشه­ها درمصاحبه با انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح افغانستان بصورت علنی تایید کرده­اند که آنها توقیف­­­ شدگان را شکنجه داده­اند. دلایل آنها این بود که افراد توقیف­شده یا طالب­اند و یا رابط طالبان.

درماه اپریل سال 2012 اهالی قریه­ی قدیم­خیل،‌ یکی از قریه های ولسوالی اندر ولایت غزنی، تیمی از ملیشه­ها را تشکیل دادند تا از آنها در مقابل طالبان دفاع کنند. طالبان مکاتب، کلنیک­ها را به زوربسته بودند و هم­چنان پروژه­های بازسازی را متوقف کرده بودند.

این نوع واحدهای ملیشایی، درولسوالی­های دیگراین ولایت نیز به میان آمدند و نیروهای غزنی به صورت عمومی نهضت ملی مقاومت نام گرفتند. این گروه­ها،‌ دراوایل به سبب به میان آوردن امنیت نسبی و برابرکردن زمینه­ی از سرگیری خدمات تعلیم وتربیه و هم­چنان خدمات صحی شهرت یافتند. 

این نکته،اما، معلوم نیست که به چه اندازه ازاین گروه­ها حمایت شده و با آنها کمک­ صورت گرفت. اسدالله خالد،‌ فردی که قبل از زخمی شدن به اثرحمله انتحاری ماه دسامبر2012 رییس امنیت ملی بود، گفته بود که ملیشه­های ولایت غزنی زیرنظر ریاست امنیت ملی استند.

قوماندانان این شبه­نظامیان گفتند تازمانیکه اسدالله خالد برای معالجه­ به آمریکا نرفته بود،‌ آنها از طرف این ریاست، به صورت منظم معاش دریافت می کردند.

مقام­ها، اواخرامسال گفتند که نهضت ملی مقاومت باید ملغی شده و اعضای آن به نیروهای پولیس جذب گردند. برخی از قوماندانان این گروه­ها به صفوف پولیس پیوستند و عده­ی نپیوسته اند. 

اختطاف شده و لت­ وکوب شده

یک گروه شبه­نظامی درماه اپریل 2012 در ولسوالی مقر به میان آمد. این گروه که دراوایل دارای 40 عضو بود، اکنون دارای 180 عضو است. بنابه گفته­های ولسوال مقر ‌صاحب خان، زندان های موقتی این گروه در سه مرکز(قریه های بره­ خان خیل، قلعه گدام و قلعه خانه­دار) موقعیت دارند.

قوماندانان اصلی این گروه­ها در مقر سید­علی، فیضول و غیاث اند. فیضول گفته است:«ما 180 نفر درسه گروه داریم. ما با کلاشینکوف، راکت و سایرتجهیزات مجهز استیم.»

انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح افغانستان به­صورت نمونه­ی با اهالی 15 قریه از 200 قریه­ی ولسوالی مقر مصاحبه کرده است. طی این مصاحبه­ها معلوم شد که 55 تن گفته­اند که آنها دراین سه زندان شکنجه شده اند.

همچنان مصاحبه­شوندگان گفته­اند که برای رهایی از زندان وادار  به پرداخت پول شده اند. طوریکه این گروه 55 نفری بالغ بر70000 دالرآمریکایی پرداخته اند. 

اسدالله، دکاندار22ساله دربازارمقر، گفت که دراوایل ماه می 2012 افراد مسلح قوماندان فیضول به دکان وی آمدند. وی تخته مولدبرق آفتابی می فروشد.

نظامیان، اسدالله را بعد ازلت و کوب شدید با 8 تخته مولدبرق آفتابی به توقیف­گاه خود بردند.

اسدالله می گوید که توقیف­کنندگان وی را برای چهارشبانه روز شکنجه می کردند و به­صورت مداوم پول می خواستند. باالاخره مامای اسد، افسربلندرتبه در اردوی ملی افغانستان، درقضیه مداخله کرد تا اسدالله از زندان رها شد.

اسدالله به مجرد آزادشدن ازترس افتادن به مشکلات بیشتر ،دکانش را بست و تاکنون بیکاراست.

اسدگفت:«فیضول هنوز مبلغ 60000 افغانی از بابت شش تخته مولدبرق آفتابی به من مدیون است.»

مرد دیگر به نام نصرالله ساکن قریه چوریان به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفت که وی صبح یکی از روزهای ماه جون 2013 از مسجد به خانه­اش برمی گشت که شش موترسوار راه را بستند. آنها صورت­شان را با دستارپوشانیده بودند و کلاشینکوف برشانه داشتند. این مردان قبل ازاین که نصرالله را به توقیف­گاه قلعه گدام ببرند، لت و کوب کردند. 

نصرالله که سابق معلم بوده است گفت زمانی­ که بازداشت­کنندگان صورت شان را باز کردند وی همه­ی آنها را شناخته است. آنها ازجمله وابستگان فیضول بوده­اند.

وی گفت:«قوماندان فیضول مرا برای سه شبانه روز درزیرزمین قرارگاه با کیبل لت کرد و اما نگفت که من چه کار کرده ام.»

«کیبل» وسیله­ی خاص مجازات­ است که طالبان ازآن درزمان قدرت شان (1996-2001) برای لت و کوب مردم استفاده می کردند. کیبل از یک دسته چوبی و یک بدنه­ی از سیم برق نرم ساخته شده است.  

مطابق به گفته­ی نصرالله همزمان با وی 15 مرد دیگر درهمان زیرزمینی که دراصل طویله­خانه حیوانات است، زندانی بوده اند.

وی گفت:«افراد فیضول ما را رو به زمین می خوابانیدند و ما را عریان می کردند و هربار هرکدام از ما را 30 تا 40 کیبل می زدند.»

بعد از سه روز شکنجه به نصرالله اجازه داده شد تا به خانه­اش برگردد. دراین مدت برادر نصرالله به فیضول 1200 دالر پرداخته بود.

نصرالله از بیم کارهای بعدی فیضول، قریه چوریان را ترک کرده و اکنون صدها کیلومتر دورتر از قریه­ با خانواده­اش زندگی می­کند.

زمانیکه از فیضول درمورد قضیه­ی نصرالله پرسیده شد وی تایید کرد که نصرالله را بازداشت کرده است و اما نپذیرفت که از وی پول گرفته است.

او گفت:«ممکن است قوماندان سیدعلی و یا قوماندان غیاث از نصرالله پول گرفته باشند.»

فیضول این نکته را انکارنکرد که اهالی قریه­ها از طرف افراد وی شکنجه نشده­اند. وی استدلال کرد که این شکنجه به عنوان بخشی از عفو گناهان آنها بوده است. وی به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفت که افراد توقیف­شده یا طالب بوده­اند و یا به عنوان رابط باآنها کارمی کردند.

سیدعلی، ‌قوماندان قریه ملیشه بره خان خیل، به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفت که وی عده­ی از افراد را طی 18 ماه گذشته شکنجه کرده و از آنها پول گرفته است.

وی گفت:«تمام افرادی را که من شکنجه کرده ام، با طالبان درارتباط بودند.»

قوماندان دیگر،‌غیاث، نیز به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفت که برخی از افراد قریه­های زیرنظر وی توقیف و شکنجه شده­اند. باآنهم،‌ وی اکثریت این قضایا را به افراد سیدعلی و فیضول نسبت داده و گفت:«قوماندان فیضول بیرحمتر است.»

مقام­های محلی عاجز از واکنش نشان دادن

مقام­ها درغزنی گفتند که آنها از جریان سوءاستفاده ها باخبر استند. آنها تاکید کردند که هیچگاهی برای جلوگیری ازآن و یا برگردانیدن عدالت به قربانیان کاری نمی توانند.

موسی اکبرزاده، والی غزنی به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح گفت:«مردم زیادی به من از ظلم این قوماندانان شکایت کرده­اند.»

وی واقعه­ی را به یاد آورد که دراواخر ماه اگست محمدظاهر از قریه خانه­دار با او درتماس شده و گفت که گروه غیاث دو دختر وی را ربوده و به مرکزشان برده­اند.

این دختران، بعداً مجبور به ازدواج با پسر و برادرزاده­ی این قوماندان – که هردو به عنوان محافظ این قوماندان استند- گردیدند.

والی گفت که نهایی­ترین کاری که از دست وی می­آمده آن بود که قضیه را به جرگه محلی ارجاع دهد. زیرا که وی صلاحیت بیشتری نداشت تا غیاث را دستگیر کرده و به سیستم عدلی می­سپرد.

آقای اکبرزاده گفت که این ملیشه­ها از طرف ریاست امنیت ملی حمایت می شوند. وی نه­ می تواند مظنونان را دستگیرکرده و نه می تواند زندان­های خصوصی آنها را بسته کند.

وی گفت:«این کاربالاتر از صلاحیت من است.»

ولسوال مقر، صاحب خان،‌ افزود که جرگه نتوانست درحصه ربودن دو دختر مذکورکاری انجام دهد. زیرا زمانی­­که جرگه تشکیل شد،‌ محمد ظاهر ازشدت ترس غیاث نتوانست درجرگه حاضرشود. به این صورت قضیه رفع­ناشده باقی ماند.

غیاث این قضیه را به شکل دیگربیان کرد. او به انستیتوت گزارشدهی جنگ  وصلح افغانستان گفت که این دو دختر به مرکز وی پناه آورده بودند. آنها از برخورد بد پدر و بردارشان شکایت داشتند. وی افزود به عقد درآوردن یکی ازدختران با پسرش و دیگری را با برادرزاده­اش، نوعی کمک با آنها بوده­است.

ولسوال مقر، صاحب خان، گفت که وی مقام­های کابل را از وجود زندان­های خصوصی چندین بار مطلع ساخته است و اما هربار به او گفته اند که صلاحیت مداخله درفعالیت های ملیشه­ها را ندارد.

وی ازاین نکته اباء ورزید که با کدام ارگان حکومتی دراین مورد گپ زده است.

صاحب خان گفت:« من، اساساً صلاحیت تحقیق از قوماندانانرا ندارم و بستن زندان­های خصوصی آنها بیشتر ازحدجوابگویی من است. بخاطریکه رییس امنیت ملی آنها را ایجاد کرده و به آنها اسلحه داده است.»

قوماندان فیضول به انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح افغانستان گفت که دیگرریاست امنیت ملی به افراد وی کمک نمی کند.

قبل ازاینکه اسدالله خالد زخمی شود، ماهانه مبلغ 230000 افغانی (معادل 4000 دالر) به قوماندانان مقر داده می­شد تا به افراد خود توزیع کنند.

بعد ازحمله به جان خالد، این کمک­ها به صورت ناگهانی قطع شدند. 

انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح تلاش کرد تا با رییس امنیت ولایت غزنی به نام مسعود و همکار وی، مدیرامنیت ولسوالی مقر حاجی اقبال مصاحبه­های داشته باشد. این دو ،بعد از دانستن این که موضوع مورد پژوهش زندان­های خصوصی­ است، از مصاحبه با گزارشگرخودداری کردند.

عبدالحمیدعزت گزارشگر درغزنی است که خبرنگاری را در موسسه گزارشدهی صلح و جنگ افغانستان آموخته است.

این گزارش به عنوان بخشی از برنامه گزارشدهی انتقادی رسانه‌های جمعی انستیتوت گزارشدهی جنگ وصلح افغانستان تحت پروگرام ارزگان و ننگرهار نشر می‌شود. 

Afghanistan
Torture
Frontline Updates
Support local journalists