بنیانگذار حزب‌الله لبنان مغضوب رژیم ایران

شهریار صدر درتهران

بنیانگذار حزب‌الله لبنان مغضوب رژیم ایران

شهریار صدر درتهران

Thursday, 8 July, 2010

 

 

علی اکبر محتشمی‌پور، مردی که تمام جناح‌های سیاسی داخلی جمهوری اسلامی احترام او را نگه می‌داشتند و از مصونیتی پولادین برخوردار بود هم‌اکنون مغضوب نظام شده است.

چه کسی باور می‌کرد که بنیانگذار ایرانی حزب‌الله لبنان حتی از دبیرکلی کمیته حمايت از انتفاضه فلسطين در نظام جمهوری اسلامی نیز برکنار شود. اما این اتفاق به سان بسیاری از اتفاقات غیر قابل تصور دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته بالاخره در فروردین ماه سال جاری رخ داد.

موسسه مذهبی محتشمی‌پور با نام دارالزهرا در شمال تهران با حمله طرفداران دولت مواجه می‌شود و هنگامی که در مهرماه سال گذشته در سفری عادی به سوریه می‌رود، رسانه‌های طرفدار دولت از فراری شدن او خبر می‌دهند. در سوریه دو فرد که خود را خبرنگار معرفی می‌کنند او را تعقیب می‌کنند و با لحنی توهین‌آمیز سوال‌پیچش می‌کنند. به او می‌گویند که اربابش آمریکا است و رهبرش گوگوش است و حتی او را تهدید به مرگ می‌کنند: تیکه بزرگه‌ات گوشته.

مدتی بعد سایت رجانیوز که ارگان غیررسمی محمود احمدی‌نژاد محسوب می‌شود فایل صوتی این رویارویی در سوریه را منتشر می‌کند.

علی‌اکبر محتشمی‌پور تبلور سیاست‌های حمایت‌گرایانه ایران از لبنان و فلسطین است. اساسا در طول سال‌های پس از وقوع انقلاب اسلامی، مخاصمه جمهوری اسلامی با حکومت اسرائیل و حمایت از مبارزان فلسطینی و حزب‌الله لبنان بدون وجود او به سختی معنا می‌یابد.

این روحانی ۶۴ساله متولد تهران حتی ازسال‌های دور پیش از وقوع انقلاب اسلامی نیز بر منازعه اعراب و اسرائیل متمرکز شده بود و هنوز هم نفوذ فراوانی نزد گروه‌های سیاسی و یا مسلح در سوریه و لبنان و فلسطین دارد. نفوذی که وابسته به پست رسمی او در حکومت ایران نیست.

محتشمی‌پور از روحانیون بسیار نزدیک به آیت‌الله خمینی به شمار می‌رفت. گفته می‌شود که سابقه آشنایی او با رهبر فقید انقلاب ایران به سال‌ها قبل از سقوط حکومت شاه باز می‌گردد. او از دوستان نزدیک مصطفی خمینی – پسر بزرگ آیت‌الله – بوده است. محتشمی که در سنین جوانی و نوجوانی به دلیل توزیع اعلامیه های انتقادی علیه حکومت شاه چندین بار دستگیر شده بود، برای ادامه تحصیلات دینی خود در سال ۱۳۴۵یعنی ۱۲سال پیش از انقلاب ایران به شهر مذهبی نجف در عراق می‌رود. در طول این سال‌ها او همواره در دفتر آیت‌الله خمینی و از نزدیکان و معتمدین او بوده است. او که زندان‌های حکومت بعثی عراق را نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی تجربه کرده؛ عضو حلقه مرکزی مجموعه‌ای به نام «تشکیلات روحانیون مبارز خارج از کشور» بوده است. این تشکیلات که از طلاب هجرت کرده از ایران به عراق تشکیل شده بود، زیر نظر آیت‌الله خمینی فعالیت می‌کرد. این دانشجویان اندیشه‌های دینی و سیاسی آیت‌الله خمینی را ترویج و علیه حکومت شاه تبلیغ می‌کردند. این امر از طریق ارتباط با مسافران ایرانی در عراق و فعالیت بین حجاج در مراسم سالانه حج در عربستان انجام می شد.

محتشمی‌پور سفرهای منظمی به کشورهای مختلف ازجمله سوریه، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس داشت و در آن‌جا گاه به به مناسبت‌های مذهبی سخنرانی می‌کرد. او همچنین با کمک محمد منتظری (فرزند آیت‌الله منتظری) شاخه مسلحانه فعالی در لبنان و سوریه تاسیس کرده بود که هدفش کمک به جنبش‌های آزادی‌بخش در کشورهای مسلمان بود.

اعتماد رهبر فقید جمهوری اسلامی به شاگرد خود تا آن‌جا بود که وقتی آیت‌الله خمینی در پاییز سال ۱۳۵۷تصمیم به ترک خاک عراق می‌گیرد، سوریه یکی از گزینه‌هاست و محتشمی‌پور جوان برای مذاکره با حافظ اسد و فراهم کردن شرایط این انتقال به سوریه سفر می‌کند. دولت عراق اما اجازه خروج آیت‌الله را به سوریه نمی‌دهد و در نهایت او سر از پاریس در می‌آورد. محتشمی‌پور هم در فرودگاه بغداد توسط نیروهای امنیتی عراق بازداشت و از عراق اخراج می‌شود. او نیز به پاریس می‌رود و به آیت‌الله خمینی می‌پیوندد ومسئولیت ارتباطات دفتر امام در «نوفل لوشاتو» را به عهده می‌‌گیرد تا این که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازمی‌گردد.

مدتی کوتاه از آغاز جنگ ایران و عراق نگذشته بود که محتشمی‌پور با نظر مثبت آیت‌الله خمینی سفیر ایران در سوریه می‌شود. روابط خوب او با مقامات سوری موجب می‌شود که مواضع آن کشور درجامعه عرب به نفع ایران در دوران جنگ تغییر کند و از همان زمان سوریه شریک استراتژیک ایران در خاورمیانه می‌شود.

در دوران سفارت محتشمی در سوریه (۱۳۶۴-۱۳۶۰) این کشور پشت جبهه مبارزه با اسرائیل بود. محتشمی‌پور یکی از بنیانگذاران سازمان حزب‌الله لبنان در همین سال‌ها به شمار می‌آید. سیدحسن نصرالله دبیرکل کنونی حزب‌الله لبنان، از کسانی بود که محتشمی‌پور در دوران اقامت در عراق می‌شناخت و در تشکیلات تازه تاسیس حزب‌الله به پیشنهاد محتشمی‌پور معاونت دبیرکل را برعهده گرفت.

محتشمی‌پور در بهمن ۱۳۶۲هدف ترور نافرجامی قرار می‌گیرد که ادعا می‌کند از سوی اسراییلی‌ها انجام گرفته است. گفته می‌شود برای او بسته‌ای انفجاری فرستاده می‌شود و در اثر آن از ناحیه چشم، گوش و دو دست آسیب می‌بیند که حتی منجر به از دست دادن چند تن از انگشتان دستش می‌شود. در ایران ادعا می‌شود که محتشمی‌پور همچنان در لیست ترور موساد قرار دارد.

در سال ۱۳۶۴محتشمی‌پور به ایران برمی‌گردد تا در آستانه آشکار شدن دعوای دو جناح سیاسی جمهوری اسلامی نقش مهمی را ایفا کند.

در آن سال‌ها میرحسین موسوی، رهبر کنونی مخالفان دولت موسوم به جنبش سبز۷نخست‌وزیر ایران بود و آیت‌الله علی خامنه‌ای رییس جمهور. در عمل در ان زمان پست ریاست جمهوری تشریفاتی بود و نخست وزیر شخص اول اجرایی کشور به شمار می‌آمد. خامنه‌ای با موسوی اختلافات اساسی داشت و هر یک از آنان منتسب به یک جناح سیاسی کشور بودند اما موسوی پشتیبانی آیت‌الله خمینی را برعهده داشت. میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۴و پس از آغاز دوره دوم نخست‌وزیری خود تصمیم گرفت تا کابینه‌ای یکدست‌تر داشته باشد. چند وزیر راستگرا (که امروز اصولگرا خوانده می شوند) با چند چهره سیاسی چپگرا (بعدها به اصلاح طلب شهرت یافتند) جایگزین شدند؛ انتخاب محتشمی به عنوان وزیر جدید کشور از جمله مهمترین تغییرات و در عین حال دارای ارزشی نمادین بود. تغییری که البته تبعات سیاسی فراوان به دنبال آورد.

وزیر کشور جدید برای انتخاب استانداران نیازی به مشورت با رئیس جمهور وقت، علی خامنه‌ای ندید و البته این امر اختلافات فراوانی را برانگیخت. اما مهم‌ترین نقش محتشمی‌پور در جریان سومین دوره انتخابات مجلس در سال ۱۳۶۷اتفاق افتاد. دوره‌ای که چپ‌گرایان - اصلاح طلبان کنونی - توانست اکثریت مجلس را به دست آورند. شورای نگهبان که وابسته به راستگرایان و علی خامنه‌ای بود قصد داشت برای اولین در تاریخ انتحایات پس از جمهوری اسلامی صلاحیت تعدادی از نامزدها را رد کند اما با مقاومت محتشمی‌پور مواجه شد. پس از برگزاری انتخابات نیز شورای نگهبان ادعا کرد که در انتخابات تقلب شده و قصد داشت انتخابات شهر تهران را باطل اعلام کند. اما محتشمی‌پور به عنوان وزیر کشور و اجراکننده انتخابات در مقابل شورای نگهبان استاد و نهایتا پس از کشمکش و جنجال فراوان با حمایت آیت‌الله خمینی از صحنه منازعه موفق بیرون آمد و به این ترتیب چپگرایان اکثریت پارلمان را به دست گرفتند.

یکسال بعد اما با فوت آیت‌الله خمینی، علی خامنه‌ای به رهبری جمهوری اسلامی رسد و یک‌باره ستاره بخت محتشمی و هم‌مسلکان سیاسی او در ایران فرو ریخت و آنان ابتدا به آرامی و پس از آن با شدت و خشونت از عرصه سیاسی حذف شدند. با این حال موقعیت ممتاز محتشمی نزد سیاستمداران و مبارزان عرب درفلسطین، لبنان و سوریه او را از گزند حملات حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی کم و بیش در امان داشته و به او نوعی مصونیت می‌بخشید.

برای همین بود که یک سال پس از آغاز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، محتشمی‌پور ماهنامه بیان را به عنوان اولین نشریه منتقد دولت وقت منتشر کرد. انتشار این ماهنامه ۱۸شماره بیشتر دوام نیاورد چرا که با فشار غیررسمی حکومت هیچ چاپخانه‌ای حاضر به چاپ آن نشد. دادگاه ویژه روحانیت که مستقل از دستگاه قضایی و زیر نظر رهبر اداره می‌شود، محتشمی‌پور را به دلیل انتشار برخی مطالب در نشریه احضار کرد، اما قدرت محتشمی‌پور آن‌قدر بود که هیچ وقت در دادگاه حاضر نشد.

محتشمی‌پور یک‌بار دیگر نیز و در سال ۱۳۷۹روزنامه بیان را منتشر کرد. این بار پس از گذشت چند ماه روزنامه توقیف شد و محتشمی‌پور دوباره به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد. با این حال این بار هم او از رفتن به دادگاه خودداری کرد و اتفاقی برای او نیافتاد.

در همان زمان و با پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ششم، محتشمی‌پور به ریاست فراکسیون اصلاح طلبانانتخاب شد و به این ترتیب در جبهه نخست رودررویی با محافظه‌کاران قرار گرفت. محتشمی‌پور در جریان انتخابات مجلس هفتم که در آن اصلاح‌طلبان به طور گسترده‌ای رد صلاحیت‌ها شدند ریاست ستاد ائتلافی متشکل از هشت گروه اصلاح‌طلب را برعهده داشت. در سال ۱۳۸۴نیز او رئیس ستاد انتخاباتی مهدی کروبی درنهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بود.

جالب آن که بسیاری از اصلاح‌طلبان در آن زمان او را از خود به شمار نمی‌آوردند، چرا که محتشمی‌پور هیچ‌وقت حاضر به اتخاد مواضع تند و ساختارشکنانه‌ای علیه ارزش‌های حکومت نبود. در عوض محافظه‌کاران از او به عنوان یک چهره معتدل و همچنان معتقد به آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی یاد می‌کردند.

اما حاشیه امنیت نسبی محتشمی‌پور پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸به یکباره فرو ریخت.

محتشمی‌پور نقش بسیار مهم ریاست بر کمیته مردمی موسوم به « صیانت از آراء» را در ستاد انتخاباتی میر حسن موسوی به عهده داشت. کمیته‌ای که برای اولین‌بار در تاریخ جمهوری اسلامی و در شرایط فقدان اعتماد عمومی به بی طرفی مسئولان حکومتی برگزاری انتخابات؛ و بیم از وقوع تقلب شکل گرفته بود. انتخاب محتشمی‌پور کاملا حساب شده بود. چهره‌ای که برخلاف بقیه اصلاح‌طلبان کمترین انتقاد و حمله را به خود دیده و در عین حال در پیگیری کارها قاطع و کله‌شق است.

تشکیل این کمیته با مخالفت شدید حکومت روبرو شد. وزیر کشور دولت احمدی‌نژاد که مجری انتخابات بود آن را در راستای اهداف ضد انقلاب دانست و شورای نگهبان آن را غیرقانونی دانست. به گفته یک منبع موثق یک مقام عالی رتبه نظامی از محتشمی خواست تا تشکیلات کمیته صیانت را برچیند. حتی آیت‌الله خامنه‌ای نیز در سخنرانی‌ای چهل روز مانده به انتخابات به طور غیرمستقیم بانیان این کمیته را متهم کرد که حرف‌های دشمنان خارجی ایران را تکرار می‌کنند.

محتشمی‌پور، سه روز مانده به انتخابات ۲۲خرداد در کنفرانسی مطبوعاتی "برای آخرین بار" به وزارت کشور و شورای نگهبان اخطار داد که "دست از اقدامات غیرقانونی خود در برگزاری انتخابات بردارند". همچنین محتشمی‌پور تنها کسی بود که فاش کرد که دولت قصد دارد در روز انتخابات شبکه اینترنت و اس.ام.اس را قطع کند.

پس از انتخابات کمیته صیانت از آرا به ریاست محتشمی‌پور نقش بسیار برجسته‌ای در ارائه جزئیات مستندی که نشان‌دهنده تقلب گسترده انتخاباتی بود، بازی کرد. بیانیه های پی در پی و مفصل این کمیته آشکارا سلامت انتخابات و عملا صلاحیت حاکمیت را مقابل علامت سوال بزرگی قرار داد.

با وجود تاکیدات مکرر رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر صحت برگزاری انتخابات و منع کردن هر گونه تشکیک و تردید در این باره، علی اکبر محتشمی پور نامه‌ای خطاب به او نوشته و بار دیگر با ذکر جزئیات، دلایل خود را در محرز بودن وقوع تقلب گسترده در انتخابات یاد آوری کرد. اتفاقی که در سنت سیاسی جمهوری اسلامی معمول نیست و البته رهبر جمهوری اسلامی را نیز اصلا خوش نیامد. گفته می‌شود که از دفتر رهبری با محتشمی تماس تلفنی گرفته می‌شود و پاسخ شدید او را شفاها می‌خوانند که در آن آیت‌الله خامنه‌ای می گوید: نظام جمهوری اسلامی آنقدر محکم است که از اقدامات مخرب محتشمی‌پور و دوستانش آسیب نمی‌بیند و نیازی به امثال وی ندارد.

پس از آن بود که محتشمی‌پور از برای استعفا از تنها سمت دولتی خود یعنی دبیرکلی کمیته حمايت از انتفاضه فلسطين تحت فشار قرار گرفت. پاسخ او این بود: استعفا نمی‌دهم، برکنارم کنید! و این اتفاق بالاخره در ۱۵فروردین ۱۳۸۹افتاد.

یک ماه پس از این برکناری، محتشمی‌پور در اظهاراتی تند آیت‌الله خامنه‌ای را متهم کرد که به پلی تبدیل شده برای آن که طرفداران دولت احمدی‌نژاد به اهداف خود برسند. او تلویحا به خامنه‌ای هشدار داد که: وقتی [این افراد] به اهدافشان رسیدند ریشه رهبری را هم می‌زنند.

اما برکناری محتشمی‌پور تنها به دلیل نقش او در رویارویی با رهبر جمهوری اسلامی در انتخابات سال ۱۳۸۸نیست. معروف است که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی دولت‌هاست. این برکناری نتیجه غلبه یکی از دو نگاه متفاوتی است که در طول سال های گذشته به تدریج نزد دو جریان عمده سیاسی ایران در خصوص منازعه فلسطین- اسرائیل رخ نموده است.

در طول سال های گذشته به همان اندازه که اصلاح طلبان (چپگرایان سابق) از مواضع تند و آتشین گذشته خود در قبال اسراییل فاصله گرفته و به رویکردی منطقی و واقع‌گرا نزدیک شده‌اند؛ محافظه‌کاران و در راس آنها محمود احمدی‌نژاد تندترین مواضع بی‌سابقه را در این باره گرفته‌اند.

محمد خاتمی، در اولین ملاقات رسمی خود به عنوان رییس جمهور ایران با سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان او را تشویق کرده بود که به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی بپردازد. خاتمی برای اولین بار به عنوان یک مقام رسمی جمهوری اسلامی اعلام کرد که: در ماجرای فلسطین ما نمی‌توانیم کاسه داغ‌تر از آش باشیم، اگر مردم فلسطین تصمیمی [برای صلح] گرفتند، ما نمی توانیم آن را نپذیریم. این سخنان دقیقا در زمانی بیان شد که آیت‌الله خامنه‌ای عرفات را در سال ۱۹۹۸و پس از توافق صلح با اسراییل فردی خائن و حقیر خواند. با این حال مدتی بعد محمد خاتمی در جریان اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران در اقدامی کم سابقه از عرفات پذیرایی کرد و البته عرفات تبدیل به تنها رهبر حاضر در آن اجلاس شد که هیچ گاه ملاقاتی بین او و آیت‌الله خامنه‌ای رخ نداد.

در رویکرد دیپلماتیک خاتمی و دولتش به ماجرای فلسطین و لبنان، اثرگذاری و ردپای محتشمی کاملا محسوس بود. انتصاب سفرای ایران در کشورهای مرتبط با بحران فلسطین در دولت خاتمی با موافقت محتشمی‌پور انجام می‌شد. ضمن آن که در تمام این مدت محمد صدر، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران که مسئول مستقیم پرونده فلسطین بود، از هم فکران نزدیک محتشمی به شمار می‌رفت. صدر در دوران حساس و پر تنش ریاست محتشمی‌پور بر وزارت کشور، معاونت سیاسی این وزارتخانه را بر عهده داشت.

میرحسین موسوی نیز در جریان تبلیغات انتخاباتی خود تنها کسی بود به صراحت سیاست‌های دولت حاکم را مورد انتقاد قرار داد و گفت: نمی توانیم راجع به عزت مردم غزه و حزب‌الله لبنان صحبت کنیم ودرباره عزت مردم خودمان صحبت نکنیم.

واقعیت آن است که در سال‌های حکومت محمود‌احمدی نژاد اساسا فلسطین و لبنان، مفاهیم تازه‌ای در قاموس دیپلماسی محافظه‌کاران در ایران یافته‌اند. اگر برای فردی چون محتشمی‌پور حمایت از مردم فلسطین و انتفاضه هدفی آرمانی و تکلیفی دینی است، برای اصولگرایان حاکم بر ایران تمام اینها جز ابزاری برای اعمال فشار بر اسرائیل و آمریکا به شمار نمی‌آیند. این نکته را یک‌بار سردار حسن فیروزآبادی، رييس ستاد كل نيروهاي مسلح به صراحت گفت: حمايت از فلسطين با وجود هزينه‌هاي سياسي، تبليغاتي، مالي نه تنها امري زايد، تحميلي و هزينه براي نظام نيست بلكه نوعي سرمايه‌گذاري براي كسب امتيازات منطقه‌اي و بين‌المللي است.

تا هنگامی که کشورهای در حال منازعه با اسرائیل تنها مهره‌ای در بازی شطرنج سیاسی دولت ایران است تلاش برای برون رفت یا حل بحران خاورمیانه بی‌معناست. حل بحران اساسا به معنای از بین رفتن اهرم فشاری کارآمد بر غرب و اسرائیل خواهد بود.

مطابق این دیدگاه ممکن است بنا به ضرورت و نیاز رهبران کنونی ایرانی؛ لبنان و فلسطین تا مرز انفجار نیز پیش روند. به وضوح در این رویکرد از آرمان‌خواهی انقلابی که دست کم در عرصه تئوری برای مفاهیمی نظیر عدالت اعتباری قائل است؛ هیچ نشانی باقی نمی‌ماند و خواست صاحبان اصلی کشورها در ترسیم سرنوشت آینده خود محلی از اعراب ندارد.

این گونه است که حمید رسایی یکی از سرسخت‌ترین نمایندگان حامی احمدی‌نژاد در مجلس، وظیفه جمع‌آوری امضا از نمایندگان برای برکناری محتشمی از دبیرکلی کمیته حمايت از انتفاضه فلسطين را به عهده می‌گیرد و در تلویزیون حکومتی هم اعلام می‌کند: او کسی است [محتشمی] که هیچ عکس‌العملی در مقابل شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ نشان نداده است. این شعار برای اولین بار توسط مخالفان دولت در روزی که در سی سال گذشته به نام روز قدس مشهور و نماد حمایت جمهوری اسلامی از مردم فلسطین است سر داده شد.

این گونه است که بنیانگذار حزب‌الله و نماد دشمنی ایران با اسراییل هم اکنون به اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی بدل شده است.


 

 

 

 

 

شهریار صدر یک روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی مقیم تهران است.

 

 

 

 

 

 

Iran
Frontline Updates
Support local journalists