تهران از سیاست جدید اوباما در افغانستان نگران است

ایران ترجیح می‌دهد تا شورش‌های قبیله‌ای و روستایی در افغانستان ادامه یابد اما شاهد حضور سربازان آمریکایی در این کشور نباشد.

تهران از سیاست جدید اوباما در افغانستان نگران است

ایران ترجیح می‌دهد تا شورش‌های قبیله‌ای و روستایی در افغانستان ادامه یابد اما شاهد حضور سربازان آمریکایی در این کشور نباشد.

Friday, 22 January, 2010
. این کشور در عین حال که از قدرت گرفتن طالبان در افعانستان بیمناک است اما افزایش حضور نظامی آمریکا را هم به بهانه مقابله با طالبان به هیچ عنوان نمی‌پسندد. در عین حال ایران استراتژی پیشنهادی منسجمی به عنوان جایگزین استراتژی اوباما ندارد. به نظر می‌رسد که همکاری در خصوص افغانستان وابسته به حل بحران داخلی ایران و البته کاهش تنش‌های این کشور با آمریکا است.



ایران و ایالات متحده درگیر رقابتی پیچیده برای نفوذ بیشتر در افغانستان هستند. رقابتی که نه تنها تحت تاثیر حوادث داخلی افعانستان است بلکه از چالش‌های ایدئولوژیک ایران و آمریکا نیز نشات می‌گیرد. در عین حال این دو کشور اهداف و منافع مشترکی را نیز دنبال می‌کنند: بازسازی افغانستان و پاکسازی این کشور از نفوذ القاعده و طالبان و درنهایت جدال علیه مواد‌مخدر از مهم‌ترین این منافع مشترک هستند.

انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده و به دنبال آن در اولویت قرار دادن مساله امنیت در افغانستان و انتصاب ریچارد هارلبروک به سمت نماینده ویژه افغانستان و پاکستان فضای خوش‌بینانه‌ای را میان دو کشور ایجاد کرد. ملاقات هارلبروک با مهدی آخوندزاده، معاون وزیر امورخارجه ایران، در کنفرانسی که در بهار سال جاری در افغانستان برگزار شد به عنوان نشانه‌ای امیدوارکننده‌ از همکاری‌ ایران برای حل مشکلات در حال تعمیق افغانستان تعبیر شد.



اگر چه آخوند‌زاده پس از این ملاقات اعلام کرد که "هیچ برنامه‌ای برای مذاکره با امریکا وجود ندارد"، اما هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا بر این نکته تاکید کرد که "هارلبروک و آخوندزاده موافقت کرده‌اند تا در تماس با یک‌دیگر باقی بمانند." اما در عمل چنین تماسی برقرار نماند. انتخابات سوال برانگیز ریاست جمهوری در افغانستان و همچنین تصمیم دولت اوباما برای افزایش تعداد سربازان آمریکایی در این کشور هر دو چشم‌انداز همکاری‌های تهران - واشینگتن را علیرغم منافع مشترک به تاخیر انداخته است. بحران ناشی از انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران وانگشت اتهامی که رهبران ایران بر سر این بحران به سوی آمریکا نشانه گرفته‌اند نیز نیز دیوار بی‌اعتمادی دو کشور را افزایش داده است. در کنار این‌ها بن‌بستی که در جریان پرونده هسته‌ای ایران به وجود آمده نیز تصور هرگونه ارتباط زودهنگامی را بین دو کشور کاملا دشوار کرده است حتی اگر منوچهر متکی وزیر امورخارجه ایران تصمیم به قبول دعوتنامه کنفرانسی بگیرد که در تاریخ ۸ بهمن امسال با حضور گوردون براون نخست وزیر انگلیس، حامد کرزای رییس جمهور افغانستان و بان‌‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل در لندن برگزار خواهد شد، باز هم این دشواری‌ها کاهش نخواهد یافت.



ایران سیاست خاص خود را در افغانستان پیگیری می‌کند. احمدی نژاد در تبریک گفتن به پیروزی حامد کرزای در دوره اول انتخابات افغانستان چنان عجله‌ای به خرج داد که هیچ یک از دیگر رهبران جهان به پای او نرسیدند. تقلب آشکار در انتخابات افغانستان همانقدر برای احمدی‌نژاد بی‌اهمیت بود که انگار تقلب در انتخابات ایران برای او امری عادی به شمار می‌رود.



اگر چه هیچ تغییر آشکاری دراستراتژی سیاسی ایران نسبت به افغانستان پس از انتخاب مجدد احمدی‌نژاد دیده نمی‌شود، گزارش های اخیر از حمایت ایران از طالبان - که البته کارل ایکنبری، سفیر آمریکا در افغانستان، آن را در سطح پایین و گاه به گاه توصیف کرده است - این گزینه را پیش رو می‌گذارد که تهران احتمال اینکه تلاش‌هایی از سوی آمریکای برای مصالحه با عناصر میانه‌رو طالبان صورت بگیرد را نیز در نظر می‌گیرد و نمی‌خواهد در این وانفسا سرش بی‌کلاه بماند.



تهران همچنان به شدت نسبت به استراتژی‌ اوباما در افغانستان بدبین است و آن را بی‌تاثیر و دارای نوسانات فراوان می‌داند. آمریکا در سال ۱۳۸۰ اصرار بر خودمختاری محلی در افعانستان می‌کرد، در سال ۱۳۸۲ بر ایجاد یک دولت مرکزی قوی اصرار می‌کرد و در سال ۲۰۰۵ دوباره به تمرکززادیی بازگشت. از نقطه نظر تهران همین نوسانات شدید در سیاست‌های آمریکا درباره مبارزه با مواد مخدر هم وجود داشت. این کشور ابتدا چشمان خود را بر تولید تریاک در افغانستان بست، بعد سیاست نابودی آن از طریق سم‌پاشی منطقه‌ای را دنبال کرد و هم اکنون هم آمریکا تصمیم گرفته تا با تولید تریاک در افغنستان تا چند دهه دیگر کنار بیاید.



ایران ترجیح می‌دهد تا شورش‌های قبیله‌ای و روستایی در افغانستان ادامه یابد اما شاهد حضور سربازان آمریکایی در این کشور نباشد. شورش‌هایی که در نزدیک به ۸۰ درصد از جمعیت ۳۰ میلیونی افغانستان که در ۲۰ هزار روستای دورافتاده‌ پراکنده‌اند، ادامه دارد.



بدبینی ایران نسبت به سیاست‌های آمریکا در افغانستان یک بار دیگر توسط علی اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای با یک شبکه تلویزیونی فرانسوی در نهم دی‌ماه این‌گونه عنوان شد: "ما این سیاست‌ها را موفقیت‌آمیز نمی‌دانیم. طالبان و القاعده قوی‌تر شده‌اند، حجم تولید مواد مخدر افزایش پیدا کرده و حتی یک نا‌امنی مسری در پاکستان شکل گرفته است."



در نوزدهم اذر، در پاسخ به سوالی که از علی لاریجانی، رییس مجلس ایران در مصر در خصوص فعالیت‌های ضدآمریکایی ایران در افغانستان پرسیده شد، او گفت: "ایالات متحده سیاست‌هایی را دراین کشور دنبال می‌کند که اتحاد جماهیر شوروی ۳۰ سال قبل اجرا می‌کرد. آنها با ۱۰۰ هزار سرباز وارد شدند و ۱۵ هزار نفر کشته به جای گذاشتند. کارنکردن و جواب ندادن چنین سیاست‌هایی ذاتی است و ربطی به عوامل بیرونی ندارد."



نشانه‌هایی وجود دارد که ایران نگران استراتژی جدید اوباما در افعانستان است. اوباما قصد دارد تا با استفاده از عوامل اطلاعاتی و نیروهای ویژه آمریکایی، القاعده را از یک بهشت ایمن محروم کند و موقعیت ممتازی را که طالبان به دست آورده با حضور گسترده سربازان آمریکایی خنثی کند قبل ازاین‌که به یک تهدید جدی برای شهری مانند کابل تبدیل شود. این استراتژی می‌کوشد تا به تقویت نیروهای امنیتی در دولت افغانستان بپردازد، کمک‌های اقتصادی را به خصوص در مناطقی مانند شمال و مرکز افغانستان افزایش دهد و حضور نظامی امریکا را با اقدامات سیاسی و اعطای مشوق‌ها ترکیب کند تا اینکه رهبران قبیله‌ها و نیز دیگر رهبران منطقه‌ای را در طرف ایالات متحده و دور از طالبان نگه دارد.



تهران نگران چنین سناریویی است چرا که اگر همه این تکنیک‌ها موفقیت‌آمیز باشد و احتمال یک جنگ داخلی کاهش یابد - موضوعی که البته تهران نیز از آن استقبال می‌کند- آن‌گاه احتمال توافق سیاسی با طالبان افزایش خواهد یافت. ایران از سرسخت‌ترین دشمنان مصالحه با طالبان بوده و حتی تا نزدیک جنگ با آنها نیز پیش رفت. اما اگر قرار باشد که آمریکا یا حامد کرزای به مصالحه‌ای با بخش به اصطلاح میانه‌رو طالبان دست پیدا کنند، تهران نمی‌خواهد شگفت زده بشود و یا اینکه از معادله کنار گذاشته شود.



در داخل ایران البته نگرانی‌هایی وجود دارد که دستگاه دیپلماسی توان آن که به اندازه کافی فعال عمل کند را ندارد و همچنین از یک تفکر راهبردی نسبت به موضوع افغانستان برخوردار نیست. بین دولت ایران و دولت افغانستان شماری از توافق‌نامه‌های مشترک امضا شده است که آخرین آنها - موافقت‌نامه همکاری برای مبارزه با موادمخدر، جنایات سازمان یافته و تروریسم - توسط مجلس درتاریخ هفتم دی‌ماه به تصویب رسید. اما گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس کارایی چنین توافق‌نامه‌های را زیر سوال می‌برد. این گزارش برای مثال اشاره می‌کند که با وجود توافق‌نامه‌هایی که پیش از این با دولت افغانستان در خصوص کنترل‌های مرزی وجود داشته این موضوع تقریبا به دلیل اینکه افغانی‌ها کاری در مورد آن نمی‌کنند یک طرفه بوده است.



گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی همچنین اشاره می‌کند که دو بازیگر بزرگ در افغانستان ایران و آمریکا هستند ولی دولت ایران از فقدان یک راهبرد کلی برای برقراری امنیت در این کشور رنج می‌برد. این گزارش ادعا می‌کند که ایالات متحده کمک ایران را برای حل مسایل خود در افغانستان می‌خواهد اما نه در حوزه مسایل امنیتی. برعکس امریکایی‌ها می‌خواهند به نحوی از حضور ایران در حوزه‌های امنیتی نرم و سخت در افغانستان جلوگیری کنند. همچنین، این گزارش این موضوع را مطرح می‌کند که استراتژی ایران باید درگیر شدن به طور مستقیم در برقراری امنیت در افغانستان باشد و این کار از جمله با آموزش نیروهای پلیس افغان ممکن است. این گزارش همچنین از دولت خواسته است که مسیر انعقاد توافق‌نامه‌هایی برای جلوگیری از حضور سربازان نیروهای خارجی در مرزهای دو کشور را در پیش بگیرد.



اما درگیر شدن بیشتر ایران در مهندسی امنیت افغانستان به سادگی و بدون نوعی تفاهم با ایالات متحده امکان‌پذیر نیست؛ تفاهمی که به خاطر بحران‌های داخلی ایران و نیز برنامه هسته‌ای این مشور بسیار دشوارتر شده است.



سردرگمی سیاست ایران در قبال افغانستان به خوبی در موضع‌گیری‌های متفاوت اعضای پرنفوذ کمیسیون‌ امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس قابل مشاهده است. حجت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو این کمیسیون، گفته است: "قرار نیست که ایران در مشکلات آمریکا و انگلیس کمک کند اما این کشورها ایران را از حقوقش محروم کنند [...] کمک کردن ایران به حل مشکلات آمریکا و انگلیس اشتباه است." اما جوادجهانگیرزاده، یکی دیگر از اعضای از کمیسیون در اظهارنظری مخالف این موضوع را مطرح می‌کند که " قدرت‌های بزرگ [آمریکا وانگیس] قصد دارند از اهرم جمهوری اسلامی ایران برای حل مشکلات خود استفاده کنند، اما می توان در جریان این همکاری ها منافع ملی را نیز به صورت همزمان دنبال کرد."



چنین مباحثی در خصوص افغانستان همچنان بدون اینکه به جایی برسد، مبهم و بی‌تصمیم باقی خواهد ماند؛ به خصوص تا وقتی که بحران داخلی ایران ادامه دارد. سیاست ایران در قبال افغانستان هنگامی انسجام خواهد یافت که در ابتدا این کشور درباره این‌ که چگونه با آمریکا به عنوان مهم‌ترین بازیگر منطقه‌ای می‌خواهد وارد تعامل شود، به نتیجه برسد.



---



میترا فرنیک نام مستعار یک نویسنده و تحلیلگر سیاسی مقیم واشنگتن است.
Frontline Updates
Support local journalists