آیا برنده در روز ۲۲ بهمن مشخص خواهد شد؟
علیرضا اشراقی در واشنگتن
آیا برنده در روز ۲۲ بهمن مشخص خواهد شد؟
علیرضا اشراقی در واشنگتن
در روز سوم فوریه استقلال و پرسپولیس در حالی به مصاف هم رفتند که شش بازی قبلی این دو تیم در طول سه سال گذشته مساوی تمام شده بود. بسیاری از مردم فکر میکنند که طلسم تساویهای پیاپی ناشی از دستور دولت به دو تیم است تا میلیونها هوادار هر دو تیم راضی باشند. اما این بار بازی در حضور ۷۰هزار تماشاگر برنده داشت.
حکومت و مخالفان - موسوم به جنبش سبز - حداکثر تبلیغات را برای کشاندن هواداران خود به خیابانها در روز ۲۲ بهمن انجام دادهاند تا قدرت خود را به رخ بکشند. اهمیت نمادین این روز - سالگرد پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷- برای هر دو طرف بسیار مهم است. رهبر جمهوری اسلامی خواستار حضور پر تعداد و منسجم هواداران نظام شده و گفته است: "باید با تمام قوا در صحنه بود". احمدینژاد نیز در یک برنامه مستقیم تلویزیونی وعده گردهمآیی میلیونی طرفدارانش را داد. از آنطرف، دو رهبر شاخص معترضان یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی به طور مشترک خواستار "حضور گسترده" مخالفان در این روز شدهاند. شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که شامل ۱۷ تشکل سیاسی و مدنی رسمی است از مردم خواسته که بدون ترس با نمادهای سبز به تظاهرات بیایند.
دو طرف خود را برای یک محشر صغری آماده میکنند. روزی که برنده مشخص خواهد شد. محسن سازگارا، یکی از مخالفان حکومت ایران معتقد است که ۲۲ بهمن روز سرنوشتساز است. روزی که حضور میلیونی مخالفان میتواند توازن قوا را به نفع آنان تغییر دهد. حکومت هم دقیقا چنین برداشتی دارد. سیداحمد خاتمی امام جمعه تهران و روحانی تندرو ۲۲ بهمن را روز "رزمایش هواداران رهبری" خوانده و پیشبینی کرده که جنبش مخالفان در این روز "به کلی خاموش خواهد شد و از بین خواهد رفت." سپاه پاسداران تهران که مسوولیت کنترل و سرکوب مخالفان در پایتخت را از ۸ ماه گذشته به عهده داشته در بیانیهای رسمی ۲۲ بهمن را روز "عبور از فتنهها" اعلام کرده است. فرمانده این لشگر، سردار حسین همدانی هشدار داده که "با مخالفان در این روز به شدت برخورد خواهیم کرد."
برخوردها البته از یک هفته پیش آغاز شده است و بسیاری از هواداران فعال جنبش سبز در میان مردم عادی شناسایی و دستگیر شدهاند.
رویارویی ۲۲ بهمن هر نتیجه موقتی که داشته باشد باز هم آینده ایران چشمانداز مبهم و آشفتهای خواهد داشت. مخالفان از آمدن به خیابانها شدیدا استقبال میکنند اما به محض آن که نوبت به شیوههای اعتراضی مسالمتآمیز و کمهزینهتری میرسد انسجامشان کمتر میشود. تا کنون حداقل سه بار دعوت به اعتصابات سراسری عمومی با شکست مواجه شده است. آخرین بار قرار بود این اتفاق روز دوازدهم بهمن بیافتد که مصادف با سالگرد ورود آیتالله خمینی به ایران بود. عدم استقبال از اعتصابات سراسری یا نشان دهنده آن است که هواداران محتاطتر (یا ترسوتر) جنبش هنوز آمادگی پرداخت هزینه را ندارند و یا آن که طبقات محافظهکارتر هنوز جذب جنبش نشدهاند. در عوض حکومت نشان داده که در استفاده از حداکثر خشونت هیچ ابایی ندارد و حاضر به کمترین مصالحهای هم با مخالفان نیست.
رهبران جنبش - که به هر حال خود از مقامات عالی و بنیانگذاران جمهوری اسلامی بودهاند - میدانند که بیش از آن نمیتوانند جلو بروند چرا که از همین حالا زمزمههای تغییر نظام در برخی لایههای جنبش آغاز شده است. رادیکالتر شدن مطالبات میتواند هزینههای سنگین اما غیرقابل پیشبینی برای کشور که هم اکنون دچار بحرانهای جدی اقتصادی و اجتماعی در داخل و چالشهای منطقهای و بینالمللی هست، به همراه داشته باشد.
به نظر میرسد حکومت از دغدغههای رهبران مخالف به شیوه غیراخلاقیای سوء استفاده میکند. انگار که حکومت خودش را گروگان گرفته است: حاضر به این که حتی یک قدم کوتاه بیاید نیست اما تهدید میکند که اگر معترضان ساکت نشوند، آنگاه همه با هم از بین خواهند رفت و آتش تر و خشک را با هم خواهد سوزاند. احمد توکلی نماینده محافظهکار مجلس که اتفاقا از منتقدان سیاستهای احمدینژاد هم هست در نامهای خطاب به موسوی و خاتمی در ۲۹ شهریورماه گذشته به صراحت هشدار داد که اگر مخالفان حکومت سرکار بیایند، آنها را "خلع لباس و منزوی" خواهند کرد: "البته اگر زندهتان بگذارند."!
آیتالله خامنهای تاکنون همه پیشنهادهای سازش را رد کرده و در عوض بارها کسانی را که قصد دارند در میانه دعوا ساکت باشند و یا موضعی میانه اتخاذ کنند تحت فشار قرار داده تا از "موضعگيری دوپهلو" بپرهيزند و تصمیم بگیرند که یا با او هستند و یا بر او.
در مهرماه گذشته آیتالله مهدوی کنی و حبیبالله عسگراولادی، دو چهره شاخص محافظهکاران پیشنهاد تشکیل شورای حکمیت برای برونرفت از بحران موجود را مطرح کردند و خواستار آشتی رهبران معترض با رهبر جمهوری اسلامی شدند. پیشنهادی که با حمایت قاطع هاشمی رفسنجانی نیز همراه بود. آیتالله خامنهای این طرح را رد کرد. حسین شریعتمداری، نماینده منصوب رهبر در روزنامه کیهان حتی پیشنهادکنندگان طرح را به "ادامه کودتای مخملی" علیه حکومت متهم کرد! هاشمی رفسنجانی که خود بارها از سوی نزدیکان آیتالله خامنهای به توطئه علیه او متهم شده، زیرکانه و با لحنی دیپلماتیک در اکثر اظهارنظرهای منتشرشده خود تاکنون اعلام کرده که فقط رهبر جمهوری اسلامی "قادر است بحران کنونی را حل کند."
سرسختی آیتالله خامنهای البته موجب شده که رهبران مخالفان نیز بالاخره مستقیما از او انتقاد کنند. کاری که تا پیش از تظاهرات عاشورا از آن احتراز میکردند. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، روز یکشنبه ۱۱ بهمن گفت: "میخواهیم رهبری، رهبر همه کشور و همه مردم باشد" و دو روز بعد میرحسین موسوی به آیتالله خامنهای یادآوری کرد که اگر شاه نیز به نقشی که قانون اساسی برایش تعیین کرده بود احترام میگذاشت سلطنتش سرنگون نمیشد.
سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران ۲۱ دیماه اعلام کرد که نخواهد گذاشت هدف مخالفان "برای تبدیل رهبری به یک مقام تشریفاتی" محقق شود. مشکل اینجاست که رهبر کنونی جمهوری اسلامی قصد بسنده کردن به نقش خود در چارچوب قانون اساسی را ندارد. رهبران معترض هم هنوز نمیدانند که در قبال سرسختی آیتالله خامنهای چه سیاستی و با چه تبعاتی پیشه کنند بنابراین عجیب نیست که سرنوشت رویاروییهای خیابانی هم مشابه دربیهای پایتخت شود.
---
علیرضا اشراقی سردبیر برنامههای ایران "موسسه گزارشگری جنگ و صلح" است.
---
اصل این مقاله به زبان انگلیسی منتشر شده است. ترجمه فارسی با موافقت نویسنده همراه با ویرایشهای لازم صورت گرفته تا رسا باشد.
دیدگاههای مطرح شده در این نوشتار الزاما بیانگر نظر "موسسه گزارشگری جنگ و صلح" نیست.