زنان افغان از شوهرانِ معتاد به هیرویین طلاق میگیرند
مقامات خبر میدهند که تعداد زیادی از زنان در حال پایان دادن به ازدواج شان استند.
زنان افغان از شوهرانِ معتاد به هیرویین طلاق میگیرند
مقامات خبر میدهند که تعداد زیادی از زنان در حال پایان دادن به ازدواج شان استند.
قدریه ۲۳ ساله شوهرِ معتاد به هیروییناش را ماهِ پیش طلاق داد.
او به آی دبلیو پی آر گفت: « شوهرم تنها هیرویین استفاده نمیکرد، بلکه اموال مردم را نیز دزدی میکرد.» وی همچنان علاوه کرد که شوهرش تمام پولهای خیاطیاش را به خود گرفته و اموال خانهی شان را نیز فروخته است.
وی در ادامه گفت: « پس از آن، مردم خانه ما میآمدن و از من تاوان اموال دزدی شده ای شان را مطالبه میکردند. من باید پول هردو-هیرویین و سرقتها-را میپرداختم.
قدریه در حال حاضر با سه فرزندش در خانه مادرِ بیوهاش زندهگی میکند و آینده ای مبهمی در پیش دارد.
مقامها در ولایت جنوبشرقی-قندهار-گزارش میدهند که تعداد زیادی از زنان به دنبال طلاق استند، زیرا آنان بیشتر از این با شوهران معتاد به مواد مخدر شان زندهگی کرده نمیتوانند.
اعتیاد یک معضل جدی در افغانستان است و این کشور از بزرگترین تولید کنندهگان تریاک و محصول تصفیه شده ای آن-هیرویین- در جهان میباشد.
خانم نوری معاون رییس بخش ولایتی امور زنان میگوید: « به تازهگی به تعداد ۲۵ مورد طلاق از مردانِ معتاد به هیرویین که توجهی به خانوادههای شان نداشتند در اداره ای ما ثبت شده است.»
وی اضافه کرد که هر روز یک یا دو زن با عین وضعیت به دفتر شان مراجعه میکنند و احتمال میرود تعداد شان بیشتر از این باشد ولی از گزارش باز مانده باشند.
در همینحال، شگوفه سحر رییس بخشِ امور زنان در کمیسیون مستقل حقوق بشر در قندهار، گفت که آنان ۱۵ خانم را میشناسند که تنها در چهار ماه گذشته بهدلیل اعتیاد طلاق گرفتهاند.
زنانِ طلاقشده مجبور اند تا ازدواج دوباره، با والدین شان زندهگی کنند، با آنکه حضانت اطفال اغلب به والدین شوهر واگذار میشود.
ملکه ۶۰ساله از دخترش حکایت میکند که چگونه پس از طلاق به خانه والدینش برگشته و چهنوع یک زندهگی را با آنها تجربه میکند.
خسرانش دو طفل او را نزد خود نگهداشتهاند و حال، زنِ جوان شبها تا ناوقت بیدار میماند و برای فرزندانش گریه میکند.
ملکه میگوید که او چندین بار به دخترش گفته که عروسی مجدد کند، اما او رد میکند تا زمانیکه اطفالش را بهدست بیاورد.
ملکه افزود: « دردِ عمیقی در دلم است. من از دیدن دخترم در چنین وضعیتی واقعا شوکه شده ام و دخترم نیز وقتی به فرزندانش فکر میکند رنج میبرد.»
این در حالی است که در افغانستان، پایان دادنِ ازدواج یا طلاق را برای زنان، شرمآور میدانند، ولی بسیاری از زنان میگویند که راه دیگری به آنها نمانده است.
فاطمه، خانمی که پیوند عروسیاش فقط شش سال دوام کرد و فعلا مادرِ دوطفل است، میگوید: « میدانم که برای یک زن هیچ چیز بدتر از طلاق نیست، ولی من باید طلاق میگرفتم.»
او میگوید که فقر کارِ شوهرش را به اعتیاد کشاند. وی با چشمان اشکآلود داستان شوهرش را حکایت کرد که بهخاطر مواد مخدر میخواست طفل شان را بفروش برساند.
فاطمه گفت که آنها خیلی نادار بودند، به حدی که او و طفلانش اکثر اوقات گرسنه میبودند و مجبور بودند از همسایهها غذا بطلبند.
او تلاش کرده بود شوهرش را از اعتیاد نجات دهد وجهت معالجه به بیمارستان بفرستد، اما شوهرش رد کرده بود.
او میگوید: « شوهرم خوشیهایم را قربانی اعتیادش کرد.»
فرهاد ثاقب رییس بخش پژوهش و تحقیق کمیسیون مستقل حقوق بشر میگوید که وقتی یک خانم درخواست طلاق را میدهد، دادگاه دستورِ یک آزمایش صحی را میدهد تا معلوم شود آیا شوهر واقعا معتاد است یا خیر.
پس از آن، مرد مذکور به یک مرکز معالجه اعتیاد معرفی میشود. اگر او حاضر به معالجه شدن بود دراین صورت درخواست طلاق رد میشود، اما اگر رد کرد، باز زن میتواند بدون رضایت شوهر تقاضای طلاق را کند، چون در اینصورت، زن و فرزندان به خطر مواجه میشوند و در این حالت، قوانین افغانستان و شریعت-هردو- طلاق گرفتن را الزامی میدانند.
این در حالی است که بهویژه در مناطق دوردست افغانستان تریاک به طور سنتی به حیث دارو استفاده میشود. فقر و چند دهه جنگ باعث شدند بسیاری از مردم به هیرویین رو بیاورند و در نهایت از تاثیرات آن تمام خانواده رنج ببرند.
سعیده پنجاه ساله، پسری دارد که شش سال است هیرویین استفاده میکند. او میگوید عروسش را بخاطر درخواست طلاق از پسرش و برگشتنش به خانه والدین مقصر نمیداند.
سعیده میگوید که پسرش به جز از مواد مخدر به هیچ چیز دیگر فکر نمیکند. او بارها به پسرش التماس کرده که اعتیاد را ترک کند. گاهگاهی از اقاربش خواسته تا او را قناعت دهند و حتا او را برای درمان به شفاخانه فرستاده، اما نتیجهیی نداشته است.
وی افزود: « من با بسیار خوشحالی عروسی پسرم را کردم، اما او با گروهی از دوستان بد آشنا شد و در نهایت معتاد شد.»
مبارزه با مواد مخدر محدود شده است
بنابر گزارش سال ۲۰۱۵ دفتر مبارزه با جرایم و مواد مخدر ملل متحد، کشت کوکنار در قندهار به طور قابل ملاحظهیی پایین آمده، اما هنوز هم این ولایت بزرگترین ساحه تولید کوکنار در سطح کشور محسوب میشود.
گلمحمد شکران رییس مبارزه با مواد مخدر در قندهار میگوید که آنها کشت کوکنار را در اکثر ولسوالیهای این ولایت توقف دادهاند و با فراهم نمودن بدیلی برای امرار معاش دهاقین تلاش دارند این پدیده را بطور کامل محو کنند.
ضیا درانی سخنگوی پولیس قندهار میگوید که هر هفته بیشتر از ده معتاد بازداشت میشوند و به تداوی فرستاده میشوند.
در قندهار مراکزی برای معالجه اعتیاد وجود دارد اما متاسفانه منابع کافی در دسترس ندارند.
مقامها در ریاست صحت قندهار میگویند که در حال حاضر به تعداد ۲۰۰ معتاد از سراسر ولایت تحت معالجه قرار دارند، اما تقاضا به حدی زیاد است که معتادانی که نام شان در لست است باید بیشتر از یکسال انتظار بکشند تا نوبت شان برسد و تداوی شوند. هرسال به تعداد ۷۰۰ معتاد در بیمارستانهای قندهار تداوی میشوند.
بلال احمد کرامت رییس بخش معالجه اعتیاد در ریاست صحت قندهار میگوید که این یک معضلِ خیلی بزرگ است. وی تعداد مردان، زنان و کودکان معتاد به هیرویین در قندهار را به ترتیب ۱۳۰۰۰۰ و ۱۰۰۰۰ تخمین میکند.
آقای کرامت گفت: « اگر ما قادر به افزایش امکانات مان میبودیم میتوانستیم بیماران بیشتری را تداوی کنیم، ولی با آن هم خوب پیش میرویم و با وجود امکانات کم کارمان را عالی انجام دادهایم.»
بسیاری از معتادان حتا پس از تداوی نمیتوانند خود را در درازمدت از مواد مخدر دور نگهدارند.
عالمان دین میگویند که یک زن باید در پیوند ازدواجش بماند و تلاش کند تا همسرش را در مشکلات یاری رساند.
مولوی عبیدالله فیضانی رییس شورای علمای قندهار از زنان خواست تا از بردباری کار بگیرند و تلاش کنند پیوند عروسی شان را حفظ کنند.
وی میگوید: « اسلام اختیار طلاق را به مردان داده است. یک زن نمیتواند شوهرش را طلاق دهد.» وی همچنان علاوه کرد که طلاق برای بستهگانِ هردو خانواده مایه بدبختی است، پس هردو جناح باید از شکیبایی کار بگیرند.
این در حالی است که بالای برخی روابط فشارها خیلی زیاد اند.
جمیل احمد، ساکنِ ولایت قندهار میگوید که او دو دهه است که معتاد است و در شش سال گذشته به هیرویین نیز اعتیاد پیدا کرده است. حال تلاش دارد خود را در شفاخانه معالجهی معتادان در کندهار بستر نماید.
وی به آی دبلیو پی آر گفت که خانواده و همسرش از وی نفرت دارند. خانمش وی را ترک کرده و سه دختر و یک پسرش را نیز با خود برده است.
وی در حالیکه اشک رویِ گونههایش پایین میشد گفت: « دوسال میشود که خانمم ترکم کرده و با اولادهایم خانه پدرش زندهگی میکند. من خود را خیلی مقصر فکر میکنم. از زندهگی فعلیام کرده بمیرم بهتر است.»