دخترانِ دانش آموزِ افغان از آزار و اذیت به ستوه آمده اند
آزار و اذیتِ روزانه سبب می شود بسیاری از دانش آموزان مجبور شوند تحصیل شان را پیش از وقت ترک کنند.
دخترانِ دانش آموزِ افغان از آزار و اذیت به ستوه آمده اند
آزار و اذیتِ روزانه سبب می شود بسیاری از دانش آموزان مجبور شوند تحصیل شان را پیش از وقت ترک کنند.
زرلشته تا هنوز آرزوی فارغ شدن از مکتب و رفتن به دانشگاه را دارد، ولی مجبور شد مکتب را در صنف یازدهم ترک کند. وی هر روز در مسیر راهش به لیسه عالی ملالی در کندهار از سوی مردان مورد آزار و اذیت زبانی و جنسی قرار قرار می گرفت.
زرلشته برخی اوقات در صنف می نشست و با ترس و لرز در مورد بازگشت به خانه فکر می کرد و تلاش می کرد مسیرهای دیگری را برای رفتن به خانه پیدا کند و از گفتن وضعیت اسفبارش به دیگران نیز می شرمید.
وی به آی دبلیو پی آر گفت: « حتا مردان مسن تقاضا می کردند همراه شان بروم و دوباره به دنبالم مکتب بیایند. برای مدتی خاموش بودم، ولی وقتی پدرم خبر شد دیگر نگذاشت مکتب بروم.»
زرلشته که در حال حاضر 18 سال سن دارد پشتِ همصنفان، استادانش و در کل محیط علمی دق شده است، ولی می داند که برگشتن به مکتب ناممکن است.
با این حال، دختران مکتب در ولایت جنوبی و سنتی کندهار می گویند که آزار و اذیت زبانی هر روزه در راهِ مکتب، تبدیل به یک امر عادی شده است، به همین دلیل بسیاری از مردم مجبور اند تحصیل شان را در سن پایین ترک کنند.
پس از سقوط رژیم طالبان در 2001، شمار زنان و دخترانی که به تعلیم دست رسی دارند بطور چشم گیری افزایش یافته است. ریاست معارف کندهار می گوید که در حال حاضر 30 درصد از کودکانی که در مکاتب این ولایت شامل شده اند را دختران تشکیل می دهند.
با آنکه سالانه به تعداد 13000 دختر در مکاتب کندهار ثبت نام می نمایند ولی تعداد کمی از آنها فارغ می شوند. سنت های محافظه کارانه از جمله ازدواج های زود هنگام و مسایل گسترده ای ناموسی باعث تشدید این روند شده است.
با توجه به آمار و ارقامِ موجود شمارِ فارغان پسر از مکاتب ولایت کندهار در سال گذشته به 2735 تن می رسید، در حالیکه فارغان دختر فقط 528 تن بودند.
لیلما یاری معاون ریاست امور زنان در ولایت کندهار هشدار می دهد که خیابان آزاری یک مشکل بزرگ در این ولایت است. وی هرباریکه از مکاتب اناث دیدن می کند به شکایت های دانش آموزان از آزار و اذیت خیابانی مواجه می شود.
بسیاری از زنان جوان یا تهدید شده اند ویا هم از سوی خانواده های شان مجبور به ترک مکتب شده اند.
خانم نوری در ادامه گفت: « یک دختر جوان در ناحیه اول کندهار از سوی مردم مورد آزار و اذیتِ خیابانی قرار گرفته بود و همین که خانواده اش خبر شد دیگر نگذاشت وی به مکتب برود.»
در همین حال، زبیده معاون بخش کودکان در شعبه منطقه ای کمیسیون مستقل حقوق بشرِ افغانستان می گوید که وی این مشکل را در پروگرام آگاهی دهی عامه مطرح کرده بود ولی اثر قابل ملاحظه نداشت. او می گوید که گاهی اوقات آزار و اذیت به حدی می رسد که حتا باعث نزاع و دشمنی بین خانواده ها می شود.
وی می افزاید: « خودم به مکاتب می روم و به مشکلات دختران گوش می دهم. آنها می گویند این یک معضل جدی است و بالای درس ها و در کل سرنوشت شان تاثیر می گذارد. ما باید این مشکل را حل کنیم.»
محمد داوود بشری یکتن از استادان اسبق با تایید این حرف ها می گوید که این گونه آزار و اذیت ها بالای جامعه نیز تاثیر جدی وارد می کند.
وی از ارگان های امنیتی می خواهد که روشی را پیش گیرند که در آن مدارا اصلا جا نداشته باشد و آنانی که باعث آزار و اذیت دختران در راهِ مکتب می شوند را دستگیر کنند.
وی می افزاید: « این وضعیت باعث بروز مشکلات روانی می شود و در چنین حالت هیچ کس نمی تواند درست درس بخواند. دختران شاید در صنف بنشینند، ولی ذهن شان مشغول فکر کردن در مورد حرف های خواهد بود که در سرک ها می شنوند.
با این حال، آزارهای خیابانی مبدل به یک واقعه ای روزمره شده و بسیاری از زنان جوان به این باور رسیده اند که راهی به جز خاموشی و تحمل ندارند اگر می خواهند درس بخوانند.
سپوژمی که متعلم صنف دوازده در مکتب عینو است و در عین حال صنوف سوم را در یک مکتب شخصی درس میدهد می گوید: «هفته ای را به یاد ندارم که از مردان مختلف، بیشتر جوانان، نشنیده باشم که چقدر مقبول استم یا نمبرم را نخواسته باشند ویا هم تقاضای رفتن با آنان را نکرده باشند.
سپوژمی افزود که مادرش از این مشکل آگاه است، ولی به پدرش گفته نمی تواند، چون در این صورت پدرش وی را دیگر به مکتب نمی ماند و 12سال درس خواندن و تلاشش ضایع می شود.
سوله، فعال مدنی می گوید که این آزارها به حدی رسیده که دختران حتا از سوی قرطاسیه فروش ها اذیت می شوند وقتی برای خرید قلم و کتابچه نزد آنان می روند. وی می گوید که در برخی از موارد شدید خودش وارد عمل می شود.
سوله می گوید: « دختری را دیدم که به سرعت قدم می زد و با ترس به اطرافش نگاه می کرد. بعدا، متوجه شدم که پسر جوانی وی را تعقیب می کند. من او {دختر} را در تمام راه همراهی کردم تا به مکتبش رسید.»
در همین حال، یک نگهبان مسن در یکی از مکاتب اناث که نخواست نامی از وی برده شود، گفت که وی زیاد تلاش کرده تا مردان جوان را از تعقیب و مزاحمت شاگردان مانع شود، ولی ثمری نداشته.
جوانان وی را به راحتی تهدید می کنند و قسمی معلوم می شود که گویی آزار و اذیت از سوی مقامات به عنوان یک بخشِ معمولی زنده گیِ روزمره پذیرفته شده.
او در خاتمه گفت: « به خدا سوگند که همه گی، به شمول مدیر مکتب، استادان و حتا ریاست معارف از این مشکل خبر دارند، ولی هیچ کس اعتنا نمی کند.»
ولی این که مقامات موجودیت مشکل را رد می کنند کمکی به حل این معضل نمی کند.
نظر محمد صمیمی سخنگوی ریاست معارف ولایت کندهار می گوید که مشکل خیابان آزاری در این ولایت در مقایسه به ولایت دیگر ناچیز است.
صمیمی می افزاید که نیروهای امنیتی و پولیس محلی در زمینه مانع شدن مردان از گشت و گذار در اطراف دختران و آزار و اذیت آنان، با ریاست معارف همکار اند. وی هرگونه شایعه در مورد آزار و اذیت در این ولایت را بی بنیاد می خواهد و از دختران می خواهد که در صورت مواجه شدن به چنین واقعات فوراَ به سرمعلم شان یا پولیس اطلاع دهند.
او می گوید: «من نمی توانم تایید کنم که چنین اعمالی در کندهار انجام شده، ولی اگر گاهی کدام خواهر به چنین مشکلی بر می خورد باید فورا ما را خبر کند تا آن را به زودترین فرصت حل کنیم.»
عالمان دین نیز برخلاف این گونه کنش ها اند. مولوی حبیب الله شمس می گوید که آزار و اذیت زنان کاملا برخلاف قوانین شریعت است. او می گوید یک مسلمان واقعی هرگز مسلمان دیگر را اذیت نمی کند و خانواده ها باید به پسرهای شان بفهمانند که باعث آزار دختران نشوند.
با وجود این همه، بسیاری از مردان ادعا می کنند که دختران خودشان این روز را سرِشان آورده اند.
سید محمد دکاندار در همسایه گی «شکارپور دروازه» شهر کندهار می گوید که او بارها دختران را در راهِ مکتب دیده که لباس نامناسب به تن داشته و به آواز بلند در تلفن گپ می زنند. وی در ادامه گفت که عابرین نمی توانند آنان را کمک کنند، هنوز حرف زشتی هم می زنند.
مسله عزت خانواده باعث می شود بسیاری از افغان ها به جای این که تلاشی برای از بین بردن این فرهنگ زشت کنند، کشیدن دختران شان از مکتب را راه حل می دانند.
سعیده می گوید که دخترش به بسیار مشکل درس می خواند. وی می گوید: « دخترم بسیار لایق است، ولی از سوی افراد ناشناس در سرک ها مورد آزار و اذیت قرار می گرفت و حال تمام روز باید در خانه باشد.»
وقتی دخترش به او در مورد طعنه های که هروز در راه مکتب می شنید گفته بود، سعیده نصیحتش کرده بود که آنان را نادیده بگیرد و متوجه درس هایش باشد، ولی وقتی شوهر سعیده از مسله آگاه شده بود گفته بود که این شرم را برای خانواده اش تحمل ندارد.
اختر محمد یکتن از باشنده گان کندهار می گوید که برادرزاده اش نیز به دلیل آزار و اذیت مجبور به ترک مکتب شده است و او {برادر زاده اش} حتا زمانیکه با پدرش مکتب می رفته مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.
وی در ادامه گفت: « بالاخره خانواده ای ما بی سوادی را به دانش ترجیح دادند، چون این در جامعه ما شرم تلقی می شود که دختری مورد آزار و اذیت قرار گیرد و خانواده اش از او دفاع کرده نتواند.»