کار ناتمام در افغانستان

قتل مسوول گفتگوهای صلح می تواند نشانه ای از بدترین درگیری هایی باشد که ممکن است پس از خروج عساکر بین المللی اتفاق افتد.

کار ناتمام در افغانستان

قتل مسوول گفتگوهای صلح می تواند نشانه ای از بدترین درگیری هایی باشد که ممکن است پس از خروج عساکر بین المللی اتفاق افتد.

Thursday, 22 September, 2011

به قلم پیتر ایشتید

گزارش شماره 4010

22 سپتامبر 2011

تنها چند ساعت پس از ترور برهان الدین ربانی، رییس جمهور سابق افغانستان به تاریخ 20 سپتامبر، حال و هوای مهلکی بر کابل پایتخت افغانستان حاکم شده بود.

پولیس، ملبس با کلاهخود و زره تک و توک موترهایی را که در تاریکی شب در سرک های خاک آلود در حرکت بودند، توقف داده و اسناد شان را بررسی می کردند.

اما این تدابیر امنیتی بسیار ناچیز و خیلی دیر به نظر می رسید.

شب تازه دامن سیاهش را بر شهر- و شاید بطور نمادین گفت که بر کل افغانستان- گسترده بود که برهان الدین در خانه اش به قتل رسید.

رییس جمهور حامد کرزی، ربانی را به ریاست شورای عالی صلح تعیین کرده بود. این شورا متشکل از 70 نفر از بزرگان سیاسی می باشد و ماموریت جستجوی راه حلی برای توافق با طالبان بر سر توقف جنگ را به عهده دارد.

این ترور پاسخ شورشیان به تلاش صلح بود.

بمگذار خود را قوماندان طالبان معرفی کرده و برای گفتگوی صلح آمده بود. طبق گزارش ها، او با استفاده از روابط سطح بالا این دیدار را تنظیم کرده بود. او چندین روز صبر نموده، و از مهمانوازی های خاصی که فرستاده های سری صلح ارایه می گردد، استفاده نموده بود. زمانی که ربانی از سفر ایران برگشت، جلسه دایر گردید.

این مهمان مطابق رسم افغانی دست ربانی را گرفته و سرش را خم کرده و بعد بم پنهان در دستارش را در کنار سینه ربانی منفجر نمود.

افغانها از مرگ ربانی تکان خورده و فکر می کردند که چی کسی بعد از او خواهد بود. اما بسیاریها نگرانی های عمیق تر ازان دارند.

همکاران من در کابل می پرسند که اگر طالبان توانستند رییس جمهور سابق را بکشند، چی کسی می تواند در کابل مصوون باشد؟

بسیاری ها به این باورند که اکنون همه، حتی رییس جمهور در خطر می باشند و حکومت قادر به هیچ کاری درین زمینه نمی باشد. اعتماد افغانها به حکومت شان کاملاً از بین رفته و ادعاهای جنرالانی که عساکر خارجی را در جنگ علیه طالبان در ولایات جنوبی رهبری می کنند، مفهوم چندانی برای آنان ندارد.

از راننده ی یک تاکسی بنام صبور که 23 سال دارد پرسیدم که نظرش به ارتباط این ترور چیست. او سرش را غمگینانه تکان داده گفت که کار خوبی نبود.

او در حالیکه در داخل موتر تاریک بسوی من چشم دوخته بود و نور چراغ موترهای روبرو چهره ی نگرانش را تیره و روشن می کرد گفت: "از زمانی که خوب و بدم زندگی ام را تشخیص داده ام تاکنون چیزی جز جنگ ندیده ام. ما همه اکنون در هراس بسر می بریم. من هیچ امیدی به آینده ندارم."

یک چیز روشن است، و آن اینکه طالبان در حال برنده شدن بزرگترین جنگ - جنگ روانی – می باشند.

حمله بالای ربانی از یک الگوی روشنی پیروی می کند و آن اینکه شورشیان هدف های بسیار مهمی را انتخاب می کنند که ممکن است اثر چندانی بر روند جنگ نداشته باشند، ولی منجر به جلب توجه بسیار زیاد مردم گردند. در ماه های اخیر، حمله بر اهداف بسیار مهم ذیل صورت گرفته است: هوتل انترکانتیننتال، قونسلگری بریتانیا، سقوط هلیکوپتر نظامی که دران از جمله 30 عضو نیروهای ویژه ی ایالات متحده کشته شدند، و اخیراً حمله ی طولانی بر سفارت امریکا.

ربانی، فرد دانشمندی که علاقه به شعر داشت، در سالهای سیاه جنگ داخلی که زمینه ساز ظهور طالبان گردید، از 1992 الی 1996 رییس جمهور بود. در سالهای بعد از آن، ربانی رهبر افتخاری اتحاد شمال بود- اتحادی که نیروهای آن علیه طالبان می جنگیدند و پس از هجوم ائتلاف به رهبری ایالات متحده در سال 2001 موفقانه به کابل برگشتند.

او در طول یک دهه ی اخیر بیشتر در پشت صحنه قرار داشت تا آنکه سال گذشته ریاست شورای عالی صلح را به عهده گرفت. این، ماموریت دشواری بود.

از ایجاد شورا تاکنون، طالبان تلاش های صلح را به سخره گرفته اند و در یک مورد دکاندار پاکستانی را برای گفتگوهای جعلی به افغانستان فرستاده بودند.

مرگ ربانی ضربه ای به مفکوره ی امکان مصالحه با طالبان می باشد.

می توان گفت که قتل ربانی در واقع گرفتن انتقام از یک حریف قدیمی بود- آخر او رهبر اتحاد شمال، دشمن سرسخت طالبان بود. بسیاری ها این سوال را می پرسیدند که چگونه او واقعاً قادر بود با دشمانش صلح کند؛ آنهم در زمانی که طالبان هر روز قوی تر می شوند.

اگر این بحث درست باشد، دران صورت شاید همه ی فرصت های صلح از دست نرفته باشند.

اما، ترور ربانی می تواند پیش زمینه ی جنگ داخلی باشد که بسیاری افغانها هراس دارند مبادا پس از خروج کامل نیروهای خارجی در سه سال بعد آغاز شود- درگیری که ممکن است آبروی جنگ های داخلی اوایل دهه 1990 را تازه کند.

آیا جامعه بین المللی آماده پذیرش چنین خطری هست؟ اگر جواب بلی باشد، درانصورت آیا آنها می توانند بپذیرند که پس از مصرف ملیاردها دالر برای کمک ها و تسلیحات، و گرفتن جان هزارها تن، اوضاع دوباره به حالت اول برگردد؟

علیرغم ده سال جنگ در افغانستان، اوضاع بدتر از همیشه است. مرگ ربانی یک چیز را روشن می سازد و آن اینکه جامعه ی جهانی هنوز کارهای ناکرده ی زیادی دارد.

پیتر ایشتید رییس آی دبلیو پی آر در افغانستان می باشد.

Afghanistan
Conflict
Frontline Updates
Support local journalists